سنگر اندیشه و بصیرت

بصیرت به معنى دانایى، بینایى، بینایى دل، هوشیارى، زیرکى و یقین است

سنگر اندیشه و بصیرت

بصیرت به معنى دانایى، بینایى، بینایى دل، هوشیارى، زیرکى و یقین است

سنگر اندیشه و بصیرت
بسم رب الشهدا
سلام بر همه ی جویندگان فهم و بصیرت.....بصیرت به معنى دانایى، بینایى، بینایى دل، هوشیارى، زیرکى و یقین است «آنهایی که دور و بر امیرالمؤمنین بودند و ایستادند و جنگیدند، خیلی بصیرت به خرج دادند که بنده بارها از امیرالمؤمنین نقل کرده‌ام که فرمود: «لا یحمل هذا العلم الا اهل البصر و الصبر و العلم بمواضع الحق » . در درجه اول، بصیرت لازم است. معلوم است که با وجود چنین درگیری‌هایی، مشکلات امیرالمؤمنین چگونه بود. یا آن کج‌رفتارهایی که با تکیه بر ادعای اسلام، با امیرالمؤمنین می‌جنگیدند و حرف‌های غلط می‌زدند.» مقام معظم رهبری
بصیرت دهی وآگاهی بخشی یکی ازمهمترین واساسی ترین راهکار مبارزه با جنگ نرم دشمن است.... لطفا با نظرات و انتقادات خودتان من را در پیشبرد و حفظ این سنگر یاری نمایید.....
Instagram@ali.saem.katoom

نویسندگان
آخرین نظرات

Image result for ‫طرح کلی اندیشه اسلامی‬‎

«طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» سلسله جلسات سخنرانی استاد بزرگوار سیدعلی حسینی خامنه‌ای است که چهل سال قبل در ماه مبارک رمضان در اواخر تابستان و اوایل پاییز سال 1353 در مسجد امام حسن مجتبی علیه السلام شهر مشهد ایراد شده است. هم محتوا و هم شیوه سخنرانی ایشان دارای ابداعات و ابتکارات جالبی از سوی استاد است.  آنچه که ایشان درباره این جلسات بیان می کند این است که : «من چند سال قبل به مشهد رفته بودم؛ یکى از رفقاى قدیمى ما ـ که پاى بحث‌هاى خصوصى و عمومى ما خیلى بوده است و الآن هم او را زیاد مى‌بینم ـ نوارى به من داد و گفت خواهش مى‌کنم شما این نوار را همین‌طور که در ماشین نشسته‌اید، گوش کنید. گفتم خیلى خوب. نوار را گذاشتم، دیدم او در سخنرانی‌هاى دوره‌هاى طولانى من گشته است و از هر کدام تکّه‌اى را انتخاب کرده که در آن، تصویر آینده و وعدۀ به آینده و حکومت علوى وجود دارد و از من مى‌خواهد بپرسد الآن هم همان تصویر را در ذهن دارید؟ البته اِشکال او وارد نبود. من، بعد خودش را دیدم و به او گفتم این اشکال وارد نیست. الآن هم اگر بخواهم در آن مقام حرف بزنم، همان حرف‌ها را مى‌زنم و حرفم عوض نشده است.

بنده یک ماهِ رمضان در مسجد امام حسنِ مشهد سخنرانىِ مستمرِّ سى جلسه‌اى داشتم ..آن زمان به ضبط سخنرانی‌ها خیلى اهمیت داده نمى‌شد؛ اما استثنائاً همۀ این سى سخنرانى ضبط شده است. این سخنرانی‌ها منبع خوبى براى مچ‌گیرى ماست! در آن سخنرانی‌ها راجع به توحید، امامت، ولایت، نبوّت و سایر مباحث اساسى بحث شده است که الآن هم آنها را تأیید مى‌کنم. اینها پایه‌هاى فکرى براى ایجاد یک نظام اسلامى بود؛ اگرچه ما آن موقع امیدوار نبودیم که نظام اسلامى شش، هفت سال دیگر محقّق شود. مى‌گفتیم اگر پنجاه سال دیگر هم ایجاد نشود، بالاخره پایه‌هاى فکرىاش این‌هاست. آن کار، جهت دادن به فکر نسل جوانِ آن روز بود.»( بیانات معظم‌له در تاریخ 4/4/1381) در واقع ایشان در این جلسات با ظرافت خاصی در صدد پایه ریزی جامعه اسلامی و قرآنی بوده است.

صائم کتوم

بدون تردید، برای خروج سفیانی از منطقه شام و سوریه، سال دقیق و مشخصی را نمی­توان تعیین کرد؛ چرا که به دلیل پیوستگی این حادثه با ظهور امام مهدی علیه‌ السلام، تعیین زمان برای خروج سفیانی از سوریه، به تعیین وقت برای ظهور امام مهدی علیه ‌السلام خواهد انجامید.

 نشانه‌های ظهور از جذاب‌ترین و پرطرفدارترین بخش‌های معارف مهدوی است. اختصاص بخش عمده‌ای از روایات مهدویت به این موضوع، بهترین گواه بر این مسئله است. این جذابیت از سویی باعث افزایش اقبال عمومی به این مسئله و در نتیجه اصل اندیشه مهدویت می‌شود، اما از سوی دیگر، افزون بر ایجاد زمینه مناسب برای ورود خرافات، طمع شیادان را برای جعل و تحریف روایات را، دو چندان می‌کند. از این‌رو، نظر به فقدان پژوهش‌های مستند در این زمینه، شایسته است با انجام تحقیقات مبتنی بر اصول و قواعد فهم حدیث و با جداسازی احادیث صحیح از ضعیف و مطالب مستند از غیرمستند، علاوه بر پالایش معارف مهدویت از خرافات، زمینه‌های سوءاستفاده از این موضوع نیز، از میان برداشته شود.

اکنون به فاصله بین سفیانی در سوریه تا قیام امام عصر از مکه و نیز فرق بین ظهور، قیام و خروج امام عصر، پرداخته خواهد شد. و دیدگاه های مختلف، نقد و بررسی می شود. در ضمن این مباحث، حوادث سوریه قبل از خروج سفیانی نیز ذکر خواهد شد

صائم کتوم

در شرایطی که امروز همه مردم جهان به سر می‌برند، هیچ سوالی جدی‌تر از این نیست که آیا آخرالزمانی که همه ملل در هر گروه و مذهبی از آن می گویند مصداقش امروز است.

مسئول موسسه فرهنگی موعود عصر (عج) گفت: طبق گفته اکثر محققان از یک هزار و 200 نشانه‌ آخرالزمان تنها پنج نشانه باقی مانده است.

اسماعیل شفیعی سروستانی دوشنبه شب در همایش آخرالزمان که در دانشگاه بین‌المللی امام خمینی (ره) برگزار شد، اظهار داشت: در شرایطی که امروز همه مردم جهان به سر می‌برند، هیچ سوالی جدی‌تر از این نیست که آیا آخرالزمانی که همه ملل در هر گروه و مذهبی از آن می گویند مصداقش امروز است.

وی ادامه داد: با وجود اینکه گوش‌های زیادی در جهان برای شنیدن در خصوص این موضوع آماده است ولی ما از آن زیاد سخن نمی‌گوییم برای نمونه در دانشگاهی مانند دانشگاه بین‌المللی که به نام امام خمینی (ره) مزین است و در شهری مانند قزوین که شهری با سابقه فرهنگی است و در نقطه مرکزی ایران واقع شده است دو واحد درس اختیاری در خصوص آخرالزمان، فرجام‌شناسی وجود ندارد.

مسئول موسسه فرهنگی موعود عصر (عج) اضافه کرد: این جای تأمل دارد که چرا موضوعی که در جهان امروز در رأس همه مباحث جدی است ذهن جوانترین گروه اجتماعی در این جامعه درگیر آن نیست و این مبحث بزرگ است و چگونه چشم‌ها از روی موضوعی به این مهمی و بزرگی چرخیده و متوجه آن نیست.

*تدریس رشته آخرالزمان شناسی در 257 دانشگاه در آمریکا

وی افزود: 130 سال است که در دانشگاه‌های وابسته به کلیسای کاتولیک در رشته آخرالزمان‌شناسی فارغ‌التحصیل دارند و در ایالات متحده آمریکا بیش از 257 کالج و دانشگاه در این رشته وجود دارد

صائم کتوم

این خانم سناتور جوان (فاطمه حسینی دختر صفدر ونماینده تهران) یک فرد نیست، او یک جریان و یک پدیده است. او نماینده یک طبقه اشرافی مذهبی، یک نوع بوروژوازی تسبیح به دست است که با ویکتورین های قرن نوزدهم انگلستان قابل مقایسه است. طبقه ای که تجسم آن حرف مارکس است که ایدئولوژی روبنا است تا به مثابه یک روکش، بده بستانهای اقتصادی و به تاراج رفتن طبقه پایین را پنهان کند.

صائم کتوم

اصولا این فرهنگ غرب جوری است که اگر از آن یک خیر به جایی برسد، پشت بندش هزار مکافات و شر به دنبال دارد؛این که در قدیم‌‌الایام فراهم کردن غذا و شستوشوی لباس و گرم‌کردن خانه و فراهم‌آوردن ذغال و کرسی و در یک کلام زندگی، سختی و دردسرهای خاص خودش را داشت درست، اما همین تکنولوژی و رفاهی که از غرب آمده، مثلا شب‌نشینی‌ها و گفت‌و‌گوهای خانوادگی و هزاران فرهنگ قشنگ دیگر را هم با خودش به یغما برده؛ یادم می‌آید که آن قدیم‌ها در شب‌های بلند زمستان توی خانه پدربزرگ‌ها غوغایی به پا بود، نوه‌ها از سر و کول مادربزرگ‌ بالا می‌رفتند و وقتی خودشان را به بالای کرسی می‌رساندند، گویی اورست را فتح کرده باشند، عین‌هو بچه آن موجود سخت‌کوشی که تی‌تاپ گرفته باشد خوشحال می‌شدند و هار هار می‌خندیدند و فریاد پیروزی سر می‌دادند!

اما حالا چی؟ الان این معماری غربی کاری با ساختمان‌سازی‌های ما کرده است که باید توی حیاط ماشین پارک کنی، توی اتاق‌خواب ورزش کنی، توی دستشویی آشپزی کنی، توی آشپزخانه هم لابد باید... بگذریم، الان بچه بی‌چاره تا از جایش بلند می‌شود تکانی به چربی‌ها بدهد، 5نفر از 5زاویه مختلف به مرکزیت یک دستگاه وای‌فای، سرشان را از توی گوشی‌ و لپتاب و تبلت و... بیرون می‌کشند و داد و بی‌داد که بچه بشین سر جات الان همسایه پایینی باز با اون قیافش میاد!

صائم کتوم



توماس فریدمن، مقاله نویس روزنامه نیویورک تایمز و برنده سه جایزه پولیتزر، در مقاله‌ای در بخش نظرات این روزنامه، با عنوان «کارنامه بازیگران توافق اتمی» به بررسی عملکرد اصلی‌ترین بازیگران توافق ایران و قدرت های جهانی پرداخت و نوشت که نمره آیت‌الله خامنه‌ای بیست است.

او در توضیح اینکه چرا نمره بیست به رهبر جمهوری اسلامی داده است نوشت: نمره او بیست است زیرا ضمن اینکه ایران به همه خواسته‌های خود رسید، یعنی تحریم‌ها در آستانه برداشته شدن است و زمان گریز هسته‌ای ایران از یکی دوماه به یکسال افزایش یافته، اما فقط برای ۱۵ سال، و همه دنیا هم به صلح‌آمیزبودن اهداف ایران متقاعد شده است، اگرچه که آیت الله با تقلب کردن به این‌جا رسیده است. تنها اشکال قضیه این است که رهبر ایران مطمئن است می‌تواند بدون هیچ تغییر و تحول در سیاست داخلی ایران این معامله را به سرانجام برساند. توصیه نویسنده این است که آیت الله کتاب خوبی از زندگینامه میخائیل گورباچف تهیه و مطالعه کند.

صائم کتوم

1- در یک دقیقه میتوانید (5) بار سوره _ فاتحه _ بخوانید و 7000 ثواب کنید.

2- 
در یک دقیقه میتوانید (12) بار سوره_ اخلاص _ بخوانید که برابر با 4 بار ختم کردن قرآن است.

3-
در یک دقیقه میتوانید (10) بار بگویید_ لا اله الا الله وحده لا شریک له له الملک و له الحمد و هو علی کل شیء قدیر _ که ثواب آزاد کردن 4 برده را دارد.

4-
در یک دقیقه میتوانید (100) بار بگویید _ سبحان الله و بحمده _ و کسی که این ذکر را بگوید گناهانش بخشوده میشود،اگر چه به اندازه کف دریا باشد.

صائم کتوم
در سایه سار قرآن؛

«الکی خوش ها» حتما بخوانند 

کسی که می خواهد متعادل زندگی کند، خواه ناخواه باید به این پرسش جواب دهد که: جنس شادی حقیقی چیست و چگونه می توان به این شادی دست یافت؟



تبیان نوشت؛آیا درست است وقتی ما الکی خوشیم صدای موزیک ماشینمان را به گوش همه شهر برسانیم، صدای قهقه هایمان اطرافیان را آزار بدهد؟!

 

قرآن به این ها می گوید مراقب باشید که خداوند شما را دوست ندارد، شادی هم باید چهار چوب و قاعده ای برای خودش داشته باشد. این شادی ها را خداوند دوست ندارد.

در قرآن داریم که " لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْفَرِحِینَ "؛ سرمست نباش زیرا خدا، سرمستان را دوست ندارد." (قصص،76)

خب این چه شادی ای است که خداوند دوستش ندارد.

صائم کتوم

از زمان پایان جنگ جهانی دوم آژانس اطلاعات مرکزی (سیا)، نیرویی مهم در رسانه‌های جدید آمریکا و خارجی ایفا کرده است، و به طور روزمره بر آنچه عموم مردم می‌بینند و می‌خوانند تاثیر قابل‌توجهی داشته است. روزنامه‌نگاران و ناشران نیز اظهار می‌کنند که اگر ارتباطی با سیا وجود داشته باشد بسیار کم است، با این حال تاریخچه ندرتا تاییدشده همکاری صمیمانه آنها نشان‌دهنده داستانی بسیار متفاوت است، داستانی که مورخان رسانه‌ای تمایلی به بررسی آن ندارند.
حرفه روزنامه‌نگاری در بُعد جدی آن، شامل جمع‌آوری اطلاعات مربوط به افراد، اماکن، رویدادها، و مسائل مختلف است. به لحاظ نظری،‌ این اطلاعات مردم را از جهان پیرامون آنها آگاه می‌سازد و موجب تقویت «دموکراسی» می‌شود. دقیقا به همین خاطر است که سازمان‌های خبری و روزنامه‌نگاران از نظر آژانس‌های اطلاعاتی یک دارایی به حساب می‌آیند، و همانطور که تجربیات روزنامه‌نگار آلمانی اودو اولفکوت نشان می‌دهد، این عمل امروزه به همان اندازه گسترش یافته است که در اوج جنگ سرد وجود داشت.
پوشش خبری تقلبات انتخاباتی سال‌های 2000 و 2004 ریاست جمهوری آمریکا، رویدادهای 11 سپتامبر 2001، حمله به افغانستان و عراق، بی‌ثبات‌سازی سوریه، و ایجاد داعش را در نظر بگیرید. این موارد جزو مهمترین رویدادهای موجود در جهان به حساب می‌آیند، با این حال این‌ها مواردی هستند که اکثر مردم آمریکا به طور کامل از آنها بی‌اطلاعند. در دورانی که فناوری‌های اطلاعاتی و ارتباطاتی در همه جا وجود دارد و توهم کاملا مطلع بودن را ایجاد می‌کند، این سوال پیش می‌آید که چرا چنین شرایطی همچنان وجود دارد؟
علاوه بر این، چرا روزنامه‌نگاران مطرح آمریکا نمی‌‌توانند در مورد رویدادهای مهم دیگری که تاریخچه غم‌انگیز آمریکا را در طی نیم قرن گذشته شکل داده‌اند سوالی بپرسند، رویدادهایی چون ترورهای سیاسی دهه 1960 یا نقش محوری سیا در قاچاق بین‌المللی مواد مخدر؟
مفسران دانشگاهی و مطرح، عوامل مختلفی را برای این ناکامی روزنامه‌نگاری اصلی در این حوزه‌ها ـ که تقریبا جهانی هم است ـ ارائه داده‌اند،‌ از جمله جامعه‌شناسی اتاق خبر، فشار تبلیغاتی، مالیکت انحصاری، وابستگی زیاد سازمان‌های خبری به منابع «رسمی» و کنکاش ساده روزنامه‌نگاران برای پیشرفت در حرفه. بدون شک مانورهای روابط عمومی حرفه‌ای نیز تاثیرگذار هستند. با این حال چنین توطئه سکوت وسیعی نشان از حوزه فریبکاری دیگری دارد که به ندرت مورد بررسی قرار می‌گیرد ـ‌ مانند دخالت مستمر آژانس‌های اطلاعاتی به ویژه سیا در رسانه‌های خبری به منظور شکل دادن به افکار و عقاید به گونه‌ای که مردم عادی متوجه آن نشوند.


ویلیام کیسی رئیس سازمان سیا در سال 1981: ما زمانی به کامل شدن «برنامه انتشار عامدانه اطلاعات غلط توسط خودمان» پی خواهیم برد که تمام باورهای عمومی مردم آمریکا غلط باشد.

حقایق تاریخی و معاصر زیر، نظری اجمالی دارد به این که چطور قدرت چنین نهادهایی بر شکل‌دهی حافظه مورد پسند تاثیر می‌گذارد و چه موسساتی در این امر ظاهرا سبقه تاریخی دارند:
1. عملیات ماکینگ‌برد (MOCKINGBIRD) سیا مبنایی است که محققان مدت‌هاست به آن ارجاع می‌کنند تا علاقه و رابطه واضح این آژانس با رسانه‌های خبری اصلی آمریکا را نشان دهند. ماکینگبرد در اداره خدمات استراتژیک سیا (47-1942 OSS) شکل گرفت که در طول جنگ جهانی دوم شبکه‌ای از روزنامه‌نگاران و متخصصان جنگ روانی را تاسیس کرده بود تا عمدتا در اروپا دست به عملیات بزنند.
2. بسیاری از روابط شکل‌گرفته تحت نظارت OSS از طریق یک سازمان تحت کنترل وزارت خارجه آمریکا با نام اداره همکاری سیاسی (OPC) به دوران پس از جنگ انتقال داده شد که این سازمان در خارج از مرزهای آمریکا توسط شخصی به نام فرانک ویزنر مدیریت می‌شد.

صائم کتوم

آیا فقط مسافری را که از شهر خود فاصله گرفته باشد و در دیاری دور افتاده وارد شود غریب می گویند ؟ آیا غریب تنها آنچنان که می‌گویند ناآشنا معنا می دهد ، یا معانی فراتری می توان از آن برداشت ؟آیا غربت فقط از تنهایی برمی‌خیزد و فقط بی کسی و گوشه نشینی مفهوم آن است ؟
میان انسان‌هایی که روی کره‌ی خاکی نفس می‌کشند غریب‌ترین کیست و غربت او چه نشانه‌هایی دارد ؟ این پرسش‌ها در این آشفته بازار غفلت شاید هیچگاه در ذهن ما نچرخیده باشد ، و شاید تا به حال به این حقیقت فکر نکرده باشیم که صاحب نعمت ما غریب‌ترین صاحب نفس است .
این فرمایش حضرت موسی بن جعفر علیه السلام که در وصف امام عصر علیه السلام فرموده‌اند :« هو الطرید الوحید الغریب ...» (۱) او طرد شده‌ی تنهای غریب است جداً قابل تامل ، موشکافی و تحلیل است .

ما که مدعی دنباله‌روی آن بزرگواریم و خود را جزء امت ،محبان و شیعیان ایشان می دانیم باید معنای غربت ایشان را بشناسیم و نیز بدانیم چه تحرکاتی ممکن است به آن دامن بزند، تا دامان خود را از آنها بیرون بکشیم و به علاوه باید در پی راه‌حل‌هایی برای رفع و از میان بردن این غفلت باشیم. هیچ عاشقی را ندیده‌ای که به طرد و فراموشی و تنهایی معشوقش رضایت دهد و اگر داعیه‌ی عشق داری پس بسم الله !

غربت ناشناختگی
نخستین مفهومی که از غربت به ذهن خطور می‌کند ، « ناشناختگی » است من و شما را به میهمانی دعوت می کنند و سر سفره می‌نشانند و ما از این سفره‌ی رنگین به خوبی استفاده می کنیم اگر پس از بهره‌وری از این سفره ، از پای آن برخیزیم و بدون آنکه صاحب خانه و سفره‌دار را بشناسیم از خانه بیرون برویم ، صاحب خانه را درغربت قرار داده‌ایم . مرتبه‌ی ناپسندتر آن است که بدانیم چه کسی از ما پذیرایی کرده و به ما خورانده و نوشانیده است ، اما سراغ او نرویم و او را سپاس نگوییم .
در فرض دیگر ، استاد مسلمی در یک زمینه‌ی علمی در میان جمعی حضور دارد ، اما همانند افراد معمولی با او برخورد می شود و کسی احترام او را آنچنان که باید رعایت نمی‌کند .کسی به او توجه خاص ندارد و وقتی در زمینه ی تخصص او مطلبی مطرح می‌شود از او نظر نمی‌خواهند و از دید با تجربه‌ی او بهره‌ نمی گیرند اینجا آن استاد ، غریب مانده است اگر افراد او را بشناسند و از مقام و موقعیت علمی او باخبر باشند ولی باز هم بی‌تفاوتی را پیشه سازند و او را کنار بگذارند ، غربت او طوفانی‌تر است بنابراین در این معنا از غربت دو گونه و دو مرتبه مطرح است :

صائم کتوم


یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود، یک شهری بود که مردمش خیلی چیزها بلد بودند. آن ها یادگرفته بودند که چگونه به آسمان بروند ، چگونه روی دریا بمانند و چگونه بجای هیزم ، آتش و شکار ، غذاهای کنسروی بخورند و در اشعه ی مایکروفر در چند دقیقه غذا بپزند.
این شهر یکی هم نبود ، شهرهای زیادی و مردمان زیادی بودند که اینگونه زندگی می کردند. از قعر دریا تا دل آسمان را تصاحب کرده بودند اما در یک چیز هنوز نتوانسته بودند تواناشوند. آن ها هنوز در تصاحب دل یکدیگر مشکل داشتند.

باورتان می شود؟ افرادی که می توانستند از یک طرف کره ی زمین به سادگی با مردمان آن طرف کره ی زمین همصحبت شوند ، هنوز یاد نگرفته بودند با نزدیک ترین افراد زندگی شان همدل شوند و این بزرگ ترین مشکل ارتباطی مردم آن شهر بود. خلاصه ، مردم آن شهر دچار مشکلات زیادی شدند چه در خانه های شان چه در شهرشان و تصمیم گرفتند یاد بگیرند تا بایکدیگر همدل باشند و این شروع یک زندگی متفاوت شد. این شهر برای تان آشنا نیست؟فکر کنم حال و هوای شهر ما و خانه های ما همینطور است .ماهم باید یادبگیریم در زندگی مان همدل باشیم. کار چندان سختی نیست ، کمی تغییر می خواهد که فصل بهار بهانه ی این تغییر در رفتار و نگرش را به ما خواهد داد.

صائم کتوم

در این چند سال اخیر، چادر با فرهنگ‌های جدیدی همراه شده که برخی از آنها اساسا فرقی با بدحجابی ندارد. حتما شما هم دیده‌اید دخترانی که چادر را بخشی از تیپ خود می‌دانند و گویا با استفاده از چادر می‌خواهند چهره خود را قاب بگیرند.





رضا صیادی، سردبیر نشریه «همشهری آیه» در سرمقاله آخرین شماره این مجله نوشت:
«لایک! شما یک خانم چادری جذاب هستید» پسر بچه نوجوان این جمله را زیر عکس فلان خانم چادری در فلان شبکه اجتماعی نوشته و پاسخ گرفته بود:«ممنونم نظر لطف شماست» احتمالا آن خانم چادری فکر کرده برای ترویج فرهنگ حجاب یک گام بزرگ برداشته. اینکه با حجاب توانسته در معرض نگاه و توجه و تحسین و گاهی اوقات ابراز علاقه قرار بگیرد. گمان کرده که ظرفیت‌های کشف نشده چادر را پس از ده‌ها سال کشف کرده. گمان کرده که با شگردی منحصر به فرد هم خدا را به دست آورده هم خرما را. برای همین است که هر روز مدلی جدیدی از ترکیب چادر و روسری و آستین و ساعت و آرایش را رو می‌کند و خودش را پرچمدار تبلیغ حجاب می‌داند، اما حواسش نیست که اساسا چادر قرار است مقابل این خودنمایی‌ها را بگیرد و جذابیت‌های زنانه‌اش را بپوشاند. حواسش نیست که در این ترکیب ناهمگون، تعارضی ذاتی دارد. مثل آن آقایی که سال‌ها قبل در یکی از کشورهای خارجی با لباس روحانیت پاپیون زده بود که باید نوآوری کنیم و از قضا اسباب خنده مردم را فراهم کرد.

در این چند سال اخیر، چادر با فرهنگ‌های جدیدی همراه شده که برخی از آنها اساسا فرقی با بدحجابی ندارد.

صائم کتوم

شاید 20 سال پیش کسی به مخیله‌اش هم نمی رسید روزی در خیابانهای شهر، دخترانی را مشاهده کند که آن سالها مردم شاید آنها را در سالن های عروسی هم نمی دیدند... دخترانی بزک کرده با موهای پف کرده و بیرون ریخته و مانتوهایی کوتاه و تنگ و شلوارهایی تنگتر! این روند ۲۰ سال طول کشید تا به اینجا رسید. استعمار و استکبار صبر و حوصله زیادی دارد، بر عکس بعضی از ماها...


اولین کار، گرفتن چادر بود از زنان ما... گفتند چادر حجاب برتر است و می‌شود برتر نبود! بین خوب و خوب ‌تر، خوب را هم انتخاب کنی به جایی بر نمی‌خورد .می‌شود مانتوی گشاد و مقنعه بزرگ پوشید و با حجاب بود... حرف قابل قبولی بود؛ کسی نمی‌تواست به این حرف اعتراض کند، حتی اهالی مذهب ...
گام دوم، گرفتن مقنعه بود... می‌شود روسری بزرگ سر کرد! هم تنوّع دارد هم حجاب است. یادم‌ می آید روسری‌هایی بود با ضلع بیشتر از یک متر که تا کمر خانمها هم می‌رسید... خوب البته روسری مثل مقنعه نبود گاهی مو بیرون می‌زد.


در فیلمهای سینمایی هی مدل گذاشتن، زن های هنرپیشه مدل شدن و به تبع آن دختران جوان هم از آن ها یاد می‌گرفتند.


چشم های ما متوجّه این آب رفتن نمی شد و آنقدر کم کم این کار را کردند که چشم ما عادت می‌کرد...
مانند بچه‌ای که جلوی چشم پدر و مادرش بزرگ می‌شود و قد می‌کشد و والدینش حس نمی‌کنند اما دیگران که کمتر او را می‌بینند و چشمانشان عادت نکرده، متوجه رشد هفتگی او می‌شوند... ما عادت کردیم به روسری‌هایی که هر روز آب می‌رفت و تبدیل شد به نواری باریک و بعضا توری... مانتوهایی که شاید بهتر باشد بلوز و پیراهن راحت نامیدشان تا مانتو...

صائم کتوم

مقام معظم رهبری حضرت امامام خامنه ای می‌گویند: من این حرفی که می‌گویم خواهش می‌کنم مردها نشنوند؛ چون ممکن است بدشان بیاید! شما خانم‌ها این را بدانید آقایان تا آخر هم مثل یک پسربچه هستند و باید اداره‌شان کنید.







برای یک مرد بزرگ، همسر کاری را می‌کند که مادر برای یک بچۀ کوچک آن کار را می‌کند

امام خامنه‌ای:‌ برای یک مرد بزرگ، همسر کاری را می‌کند که مادر برای یک بچۀ کوچک آن کار را می‌کند؛ و زنان دقیق و ظریف، به این نکته آشنا هستند/ طبیعت مرد، طبیعت خام‌تری نسبت به زن است و در میدان خاصی، شکننده‌تر است و مرهم زخم او، فقط و فقط نوازش همسر است حتّی نه نوازش مادر!

مسأله‌ی مادری، مسأله‌ی همسری، مسأله‌ی خانه و خانواده، مسائل بسیار اساسی و حیاتی است.... یعنی شما اگر بزرگترین متخصص پزشکی یا هر رشته‌ی دیگری بشوید، چنانچه زن خانه نباشید، این برای شما یک نقص است.

کدبانوی خانه شما باید باشید؛ اصلًا محور این است. اگر بخواهیم تشبیه ناقصی بکنیم، باید به ملکه‌ی زنبور عسل تشبیه کنیم. کانون خانواده، جایی است که عواطف و احساسات باید در آنجا رشد و بالندگی پیدا کند؛ بچه‌ها محبت و نوازش ببینند؛ شوهر که مرد است و طبیعت مرد، طبیعت خام‌تری نسبت به زن است و در میدان خاصی، شکننده‌تر است و مرهم زخم او، فقط و فقط نوازش همسر است حتّی نه نوازش مادر؛ باید نوازش ببیند. برای یک مرد بزرگ، این همسر کاری را می‌کند که مادر برای یک بچه‌ی کوچک آن کار را می‌کند؛ و زنان دقیق و ظریف، به این نکته آشنا هستند.

(بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای شورای فرهنگی، اجتماعی زنان؛ 1370/10/04)


امام خامنه‌ای: این حرفی که می‌گویم خواهش می‌کنم مردها نشنوند چون ممکن است بدشان بیاید!

این را شما خانم ها بدانید،

صائم کتوم

روز هایمان از پی هم می گذرد ،مایی که مذهبمان شیعه است،مایی که اعتقاد به وجود ائمه ای داریم که خلیفه و جانشین خداوند در زمینند،مایی که دوازده امام داریم و می گوییم دوازدهمین اماممان زنده است،نه چونان ما که او انسان کامل بر روی زمین و بنده معصوم و مطیع خداست،ثبات عالم به وجود اوست،همه به طفیل آن بنده کامل روزی می خوریم ولی، باز قصه قصه بی معرفتی و بی وفایی است...

او باب رسیدن به خداست و قرآن می گوید : وَأْتُواْ الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا1 ، از درب ها وارد خانه شوید؛به راستی اگر او امام ماست پس ما ماموم اوییم و ماموم باید عملش به مانند امام و متکی و پیرو او باشد اما تو بگو کیست او که من مانند او باشم؟!

اهمیت معرفت امام زمان صلوات الله علیه

اهمیت معرفت و شناخت امام زمان در مذهب ما به اهمیت اصل ایمان است از آنجا که نه یک حدیث بلکه بابی در احادیث ماست که کسی که بمیرد در حالی که امام زمان نشناس باشد به دین اسلام نمرده است بلکه چونان جاهلیت قبل از اسلام دچار انحراف و تباهی و بدآئینی بوده است.



آیا با امام زمان ارتباط دارید؟

امام باقر در تفسیر آیه 200 سوره آل عمران می فرمایند : رابطوا امامکم المنتظر2 ،با امام زمانتان رابطه داشته باشید ، حضرت آیت الله بهجت رحمة الله علیه در این رابطه می فرمایند: تا رابطه ما با ولیّ امر، امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قوی نشود، کار ما درست نخواهد شد.و قوّت رابطه ما با ولیّ امر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هم در اصلاح نفس است.

باز باید از خودم بپرسم از قصه معرفت که بگذریم،چقدر امام زمان خود را یاد می کنیم که این از حداقل هاست امام زمان در کلامی می فرمایند: انا غیر مهملین لمراعاتکم ولا ناسین لذکرکم3 ، ما شما را فراموش نمی کنیم! ؛ محبت او که مظهر مهر خدای رحمان است ما را فرا گرفته اما در کدامین کوچه غفلت در این دنیای رنگ و ریا و بی وفایی گیر کرده ایم که یادی از او نمی کنیم،همان یادی که البته باب لطف و توجه خدا به ماست.

یکی از دستور العمل های ارتباط با امام زمان این است که برای فرج او که فرج عالم است

صائم کتوم

سخنان حضرت آقا♥ تامل برانگیز بود ...

✔ آقایم از اقتصاد گفت!
✔ از ضعف‌هایمان گفت!
✔ از امیدهایمان گفت!
✔ از جوانان و مردم کشورش یاد کرد به بزرگی!
✔ و چه زیبا تهدید کرد غربی‌ها را به تحریم...! چقدر مقتدرانه
┘◄ حتی لحن بیان حضرت ماه هم جای فکر داشت...

بچه حزب‌اللهی‌ها!
آنهایی که می‌گویید:
【 رهبرا من مصطفایی دیگرم فرمان بده 】

اصلا ای تمام ایرانی‌ها!
آقا فرمان داد، خطاب به من و شما...
▬▬▬▐مصرف کالای داخلی▌▬▬▬

این یک کار را که می‌توانیم برای او، و به عشق او ♥ انجام دهیم...

صائم کتوم

1. در آغازین دقایق صبح ، روز خود را با سلام به امام زمان-عجل الله تعالی فرجه الشریف آغاز کنیم.
2. در قنوت نمازهایمان دعای فرج «اللهم کن لولیک الحجه ابن الحسن...» را بخوانیم.
3. ثواب کارهای خودمان رابه امام زمان-عجل الله تعالی فرجه الشریف هدیه کنیم.
4. قرائت قرآن.
5. زیارت کربلا، عتبات، امام رضا-علیه السلام، زیارت حضرت معصومه-علیها سلام، زیارت حضرت عبدالعظیم و...
6. احوالپرسی بستگان در طول روز یا هفته.
7. برای سلامتی امام زمان-عجل الله تعالی فرجه الشریف هر روز صدقه بدهیم.
8. برای فرج امام زمان علیه السلام بیشتر دعا کنیم.
9. یاد گرفتن دعاهای مخصوص امام زمان-عجل الله تعالی فرجه الشریف بیشتر به ما کمک می‌کند. برای این کار می‌توانید به مفاتیح‌الجنان مراجعه کنید.
10. از طرف امام زمان-عجل الله تعالی فرجه الشریف به امام حسینj عرض سلام کنیم.
11. به فقرا و مستمندان شیعه کمک کنیم.

صائم کتوم

▩ خانم ... لازم نیست از مغازه دار دو سطر تشکر کنی!
یک تشکر و خداحافظی کوتاه کافیه...

 ▣ آقا ... مشتری شما با شما محرم نیست که بهش رنگ لباس پیشنهاد میدی و میگی این رنگ بهت میاد!!!

▩ خانم ... لازم نیست با فروشنده نیم ساعت چونه بزنی، یا اگه جنس گرونه .. شروع کنی به نالیدن از گرونی !
نه خدا راضی هست که شما به خاطر ارزونتر خریدن با مرد نامحرم چونه بزنی که گاهی به شوخی کردن هم می کشه! نه همسرت راضی هست با این کار تخفیف بگیری ...

▣ آقای فروشنده ... شما هم جنس رو به هر قیمتی میخوای بدی ... زود قیمت نهایی رو بگو و منتظر نباش بهت التماس کنن و قربون صدقه ت برن !

▩ خانم ... کسی که شما باید همه طنازی هات رو براش نگه داری، شوهرته ... حواست باشه!

▣ آقای فروشنده ... تو مغازه ت که هستی، حواست پیش زن و بچه ی خودت باشه!

┘◄ خانمها ... آقایون ... آرامش خونواده هاتون در گرو رفتارهای شماست ...
شوخی و بگو و بخند با نامحرم روی روح شما اثر می گذاره و این اثر به خونه هاتون منتقل میشه
در رفتارتون با همسرتون نمود پیدا می کنه و باعث سرد شدن محیط خونه تون میشه!

▬◄موقع برخورد با نامحرم بیشتر مواظب باشیم ...

صائم کتوم

یکی از آقایان خطبا نقل می‏کرد که مردی در مشهد اصلا با دین پیوندی‏ نداشت ، نه تنها نماز نمی‏خواند و روزه نمی‏گرفت ، بلکه به چیزی اعتقاد نداشت ، یک آدم ضد دین بود . ایشان می‏گفت ما مدت زیادی با این آدم‏ صحبت کردیم تا اینکه نرم و ملایم و واقعا معتقد و مومن شد و روش خود را به کلی تغییر داد ، نمازش را می‏خواند ، روزه ‏اش را می‏گرفت ، و کارش به‏ جایی کشید که با اینکه اداری بود و پست حساسی هم در خراسان داشت ، مقید شده بود که نمازش را با جماعت بخواند . می‏رفت مسجد گوهر شاد ، پشت سر مرحوم آقای نهاوندی ، لباسهایش را می‏کند ، عبایی هم می‏پوشید . در جلسات‏ ما هم شرکت می‏کرد . مدتی ما دیدیم که این آقا پیدایش نیست . گفتیم لابد رفته است مسافرت . رفقا گفتند نه ، او اینجاست و نمی‏ آید . حالا چطور شده است که در جلسات ما شرکت نمی‏کند ، نمی‏دانیم . بعد کاشف به عمل‏ آمد که دیگر نماز جماعت هم نمی‏رود . تحقیق کردیم ببینیم که علت چیست ؟ 

صائم کتوم


 



شهدا! برایمان حمدی بخوانید...

چه خوب شد که نیستید ببینید بر سرمان چه آمده است؟ چه خوب شد که نیستید ببینید که ارجح ها جای ارزش ها را گرفته است؟




چه خوب شد که نیستید ببینید سرمان چقدر شلوغ شده آنچنان که یادمان رفته چه بر سرمان رفته؟
خوب شد نیستید ببینید که ما آنقدر فراموش کار شده ایم که حتی در فهم آیه های قرآن نیز دلهایمان شک دارد، آنجا که می گوید: و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا...
وای بر حالمان که خیال می کنیم شما نیستید و سرمان به کار خودمان است؛ وای بر حالمان که می دانیم شما هستید و باز هم سرمان به کار خودمان است!
میزهای ریاست، پست های سازمانی، کرسی های مدیریت، صندلی های استادی و جایگاه های اداری را آنچنان برق انداخته ایم که هر چشم پاکی را به هوش می اندازد؛ هوسی که در ظاهر به الماسی بی مانند می ماند و در باطن از آب بینی بزغاله پست تر...
ارزش ها سرکوب شده اند و از اسلام تنها به فروع دینش پایبند شده ایم، جوان هایمان از بس سرزنش شده اند و هیجانات جوانی و آرزوهایشان را پایمان کرده ایم وقتی عکس هایتان را می بینند رویشان را بر می گردانند و دلشان برایتان قنج نمی رود.
صاحب دلهای پاک کودکان و نوجوانانمان، کسانی شده اند که شما را از ما جدا کردند و با بردن جسمهایتان از میان ما، مُهر دنیا را بر دلهایمان کوباندند.
وای بر حالمان که می دانیم شما هستید و باز هم به جای کار فرهنگی، عمل فرهنگی و رفتار فرهنگی تنها جلسه فرهنگی می گذاریم و صورت جلسه فرهنگی تنظیم می کنیم.
به جای آنکه زیر ساخت هایمان را بسازیم دست به کار بازسازی ساختمان های فرسوده فرهنگی شده ایم!
شهرمان سوار بر متروی استحاله فرهنگی به سرعت در پیش استو ما چون پیاده نظامی شکست خورده با سرعت های لاک پشتی مان قرار گذاشته ایم که این مترو را از حرکت باز ایستانیم، اما باور کنید بدن هایمان کمی خسته است، از بس که در این سی سال هر کاری خواستیم انجام دهیم شما را علم کردیم و بر دوشمان قرار دادیم و پله های دنیا را بالا رفتیم بدنهایمان کوفته است، راستش را بخواهید چند پله ای تا بالا بیشتر نمانده دیگر به فکر این هستیم که این بار سنگین را از دوش هایمان بر زمین بگذاریم؛ آخر دیگر شعارهای انقلابی و حماسی کار خودشان را کرد و برخی را به آرزوهای ریاستیشان رساند، جوانانمان را هم که دیگران در حال سرگرم کردنشان هستند با انواع و اقسام مدلهای روز، آرایش، لباس، خلاصه خوراک ذهن و جسمشان را تأمین می کنند و کار ما را کمی راحت تر کرده اند! بچه های کوچکمان نیز که با انواع و اقسام کارهای تبلیغاتی و دادن یارانه ماهیانه، داریم تبلت دارشان می کنیم باشد تا "پو"و دیگر دوستانشان لحظه های خوبی را برایشان بسازند؛ پیرمردها و پیرزن هایمان را نیز باتنهایی عادتشان داده ایم و با یاد دادن فرستادن پیامک از رکود و کسالت درشان آورده ایم!!

صائم کتوم

آداب انعقاد نطفه (تطهیر قوة مولّده)
اکنون شایسته می دانیم جهت تطهیر قوة مولّده و مصوره آدابی را جهت انعقاد صحیح نطفه که مستفاد از احادیث و روایات فراوانی است خدمت عزیزان بیان نماییم.
در ابتدا باید به عرض برسانیم که طبق فرمایشات حضرت استاد علامه در کتابها، ازدواج برای انشاء صورت انسانی است نه برای اطفاء شهوت حیوانی و لذا تمام افعال و اعمال موردِ قصدِ قبل و بعد از ازدواج باید به گونه ای باشد که بدین مقصود و غایت منتهی شود. زیرا تمامی کیفیات نفسانی و مزاجی و احوال ظاهر و باطن والدین در کیفیت مزاجی و حصول استعداد نطفه انسانی دخیلند و اشخاص مطابق همان کیفیات، دارای اخلاق و احوال گوناگون می شوند، چنان که دارای اشخاص گوناگون اند. لذا پدر و مادر باید بسیار مراقب اعمال و نیات خود باشند که همۀ آنها در نحوة تکون صورت انسانی دخلی بسزا دارند. پس در ازدواج حرف اطفاء شهوت و زناشویی مطرح نیست بلکه زهدان مادرِ عزیز کارخانه آدم سازی است و این صنع الهی باید به بهترین صورت پاک نگاهداشته شود.
ای عزیز! روایات، تفسیر بطون آیات قرآنی اند. باید پیش از ازدواج به آداب و احکام جوامعِ روایی از قبیل بحار الانوار و وافی و وسائل الشیعه و کافی و مانند آنها آشنا و آگاه بوده باشی. حضرت مولای تمام صنایع آدمیان از بر ی و بحری و فضایی را دستورات و » : مکرّمم در شرح فص فاطمیه می فرمایند آدابی است که دینِ حفظ و بقاء و دوام آنها اند، چنان که اگر هر یک از آنها در کار خود بقدر یک میکرون از دین و آیینش به در رود و به خطا و ناروا حرکت نماید در همان نخستین بار خطا و ناروایی تباه می شود و نابود می گردد، مثلاً هواپیما از فضا سقوط می کند و کشتی در دریا غرق می شود، و اتومبیل دچار حوادث گوناگون می گردد، و آن چرخ خیاطی خراب می شود، و آن ساعتِ دست تو تباه می گردد و از کارش باز می ماند و هکذا صنایع بیشمار دیگر؛ و این همه صنایع گوناگون ساخته شخص جناب انسان است که برای بهبودی و درستی هر یک از آنها دستورالعملی در کنارش نهاده است؛ خدای سبحان فرموده است: (و اللهُ خَلَقَکُم و ما تَعملُونَ) یعنی خداوند شما را و همۀ ساخته های شما را آفریده است چه این که نطفه ها در تحت تدبیر ملکوت به جایی رسیده اند که عامل این همه صنایع شگفت شده اند ( فَلْینْظُرِ اْلإِنسانُ مِم خُلِقَ * خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ * یخرُج مِنْ بینِ الصلْبِ و التَّرَائِبِ ) ؛انصاف بده آیا می شود صنایع شما را دین و آیین باشد و خود شما که مهمترین صنع الهی هستید و این همه صنایع شگفت گوناگون صنع شما است بی دین باشد ( ما لَکُم کَیف تَحکُمونَ) ... بدان که احوال و اوضاع که در حصول مزاج نطفه انسانی که محل قابلِ نفسِ ناطقه و پذیرای آنست، به حصر و ضبط در
نمی آیند، زیرا تفاوت ازمنه و اختلاف آفاق و اوضاع کواکب و احوال والدین و کیفیت اطعمه و اشربه و هزاران هزار عوامل دیگر در نحوه کیفیت مزاج نطفه دخیل اند، و آن نطفه کذایی در چنان اوضاع و احوال مطابق طبیعت و جبلّت خود منعقد می شود و به وفق آن، قابلیتِ گرفتنِ عطایا و هبات باری «. تعالی پیدا می کند خلاصه این که خُلق و خوی والدین تمامی احوال آنان در اوقات و نیات آنها بلکه احوالِ نفس اوقات
در حال انعقاد نطفه و غذای مادر در زمان حمل چون دیگر اوصاف روانی و جسمانی او همه در مزاج طفل تأثیری بسزا دارند، و حق سبحانه از مجرای وجود خودِ والدین نفخ روح می کند و روح از این مجاری رنگ می گیرد چون آب آسمان از وادیها.
در دیوان حضرت مولی روحی فداه چنین آمده است:

ای خوش آن کودکی کز آغازش طیب و طاهر است زهدانا
بعد از آن مهد ناز او باشد همچو زهدان پاک دامانا
ز غذای حلال می نوشد پاک و پاکیزه شیر پستانا
خوی مادر ز شیر پستانش می نشیند به طفل آسانا
مادر است صغری و پدر کبری خود نتیجه است طفل ایشانا
شرط انتاج این مقدمتین اندرین امر هست ایمانا
رنگ گیرد از این مقدمتین نفخ روح خدای خلقانا
یا که هر یک دمندة روح است گفتۀ بعضی از بزرگانا
دامن مادر است پرورده است عیسی و موسی بن عمرانا
ز آمنه مادر و ز عبدالله پدر است خاتم رسولانا

در این جا به ذکر ترجمۀ روایتی که جناب شیخ صدوق در حدیث اول مجلس هشتاد و چهار امالی خود نقل کرده تبرک می جوییم.
رسول الله صلّى الله علیه وآلهبه علی بن ابیطالب علیه السلام چنین سفارش کرد و فرمود:
یا علی چون عروس را به خانه تو آرند وقتی نشست کفش او را بکن و پایش را بشوی و آبش را به درِ خانه ات بریز که چون چنین کنی خداوند از خانه ات هفتاد هزار رنگ فقر را ببرد و هفتاد هزار رنگ برکت در آن درآورد و هفتاد هزار رحمت بر تو فرو فرستد که بر سر عروس بگردد تا برکت آن به هر گوشه خانه ات برسد. و خداوند عروس را از جنون و خوره و پیسی امان دهد که به او رسند مادامی که در آن خانه است.
سپس فرمود: یا علی! عروس را در هفته نخستین از خوردن شیرها و سرکه و گشنیز (سبزی اَمزِنا) و سیبِ ترش بازدار، زیرا که زهدان از این چار، سرد و نازاینده گردد؛ و بوریا در گوشه خانه به از زن نازاینده است. اگر عروس بر سرکه خوردگی خون حیض بیند هیچ گاه به خوبی از آن پاک نگردد. و گشنیز آن خون را در درونش بشوراند و زایمان را بر وی دشوار گرداند. و سیب ترش آن را از آمدن باز بدارد و بیماری بر وی گردد.
سپس فرمود:
ای علی در هنگام جماع سخن مگو مبادا که فرزند گنگ و لال گردد.
و به عورت زن (در حین جماع) نگاه نکن که سبب نابینایی فرزند شود.
و با شهوتِ زن دیگری در خاطرت با زنت جماع مکن که فرزند مخنّث آید.

صائم کتوم

د 

در کتاب خاطرات آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی یکی از نزدیکان ایشان نقل می کند:
 وقتی تازه میخواستم به بچه دار شدن فکر کنم در محل دفتر مرجعیت خدمتشان رسیدم. تازه میخواهیم به فکر بچه دارشدن بیفتیم. عرض کردم چه کنیم؟
فرمودند: خوب کردی اول آمدی پیش من. بهترین ماههای سال برای انعقاد نطفه ماه رمضان است. نزدیک های نیمه ماه هم از همه بهتر است. چون هر دو روزه گرفتید و هر دو یک حالت تلطیف روحی پیدا کردید.
من نسبت به هر پنج بچه ای که دارم روزانه در پنج نمازی که در شبانه روز میخواندم ۴ دعا میکردم. میگفتم خدایا سالم باشد صالح باشد خوش روزی باشد خوش قدم باشد. با این ۴ دعا دنیا و آخرت را با هم جمع کرده بودم. ضرر هم نکردم. نه در دخترش نه در پسرش الحمدلله. خودم این کار را کردم.
از نظر تغذیه مادر وقتی باردار شد هر
چیزی نخورد.
مسئله توسل خیلی موثر است به خاطر اینکه این خصوصیات پنج گانه که من گفتم در او باشد. یعنی سالم باشد صالح و خوش روزی و خوش قدم (چون بعضی از بچه ها بد قدم هستند هیچ تعارف هم ندارد و تردید هم در او نیست.) باشد و مهمترین چیز هم عاقبت به خیری است.
قبل از انعقاد نطفه هم تغذیه خیلی موثر است و در نطفه اثر دارد. این از واضحات است. باید مراعات کنید. من یک چیزی بگویم به تو: در خانه ما از هرجایی هر چیزی بیاید اینها دست نمی زنند. صبر می کنند تا من بیایم جهات شرعی اش را دقت کنم. این در خانه ما سنت شده و از ملکات اینهاست. چون این اثر دارد.
فرمودند اگر در ماه رمضان نشد ادامه بدهید فقط قمر در عقرب نباشد. روایات هم در این زمینه داریم. هم عقد در قمر در عقرب نباشد هم عمل آمیزشی و نکاح.

صائم کتوم

بنابر روایات ملائکه به صداها آشنا می شوند و باز هم در روایات داریم که مومن وقتی به نماز مشغول می شود، خداوند دوست دارد صدای او را بشنود و ...


"ابعاد دعا به اینگونه است که برخی افراد زمانی که گرفتار می شوند دعا می کنند، برخی افراد چه در دوره خوشی و چه در مصائب و گرفتاری ها دعا می کنند و بعضی افراد در دوره ناخوشی ها نیز دعا نمی کنند اما به صورت ناخودآگاه خود را به یک منبع و ماخذی که احتمال دارد آنها را از آن گرفتاری نجات دهد متصل می کند که این نیز نوعی دعا و خواستن است." این جملات بخشی از سخنان حجت الاسلام عباس بهاری، استاد حوزه و دانشگاه درباره فلسفه دعا و چگونگی تغییر قضا و قدر از طریق آن است و مشروح آن از نظرتان می گذرد:



بنابر آموزه های روایی و نیز آیات قرآن دعا چه جایگاهی در زندگی انسان دارد؟
آنچه که درباره دعا در روایات متعدد آمده است و بالاخص در خود قرآن کریم شاید برترین نوع ارتباط بشر با خالق هستی باشد. اینکه خداوند صراحتا بیان می کند "ادعونی استجب لکم" یا در سوره مبارکه بقره آمده است" خداوند به پیغمبر (ص) می فرماید: همین که بنده من اراده می کند مرا بخواند قبل از اینکه لب باز کند من جواب او را داده ام.
این کثرت آیات قرآنی درباره دعا نشان می دهد که ما وظیفه داریم از خالق خود بخواهیم. همین "ربنا اتنا فی الدنیا حسنه" و یا"رب اغفرلی و لوالدی" و همه این آیاتی که در قالب دعاست راه را به ما نشان می دهند.




آیا حکمت و قضا و قدر مشخص شده برای انسان با دعا قابل تغییر است؟
قران کریم راجع به این مسئله بحث هایی دارد و بیان شده برای انسان دو پرونده موجود است: یکی پرونده "محو" و دیگری پرونده "اثبات". انسان می تواند اتفاقات موجود در پرونده"محو" را با دعا تغییر دهد اما پرونده" اثبات "که همان حکم قدر قطعی است، لایتغیر است.
شاید بارها این را دیده باشیم که روی صندوق صدقات نوشته اند"صدقه 70 بلا را از انسان دور می کند ". قرآن می فرماید: شاید در آن پرونده محو ده ها اتفاق خیر و شر برای ما نوشته شده باشد که اجابت آنها با دعا و رفتار انسان گره خورده است. برخی از افراد با اعمال و دعاهایی که انجام می دهند یک شر را از خود دور و یک خیری را به سمت خود جذب می کنند.



آیا مکان و شخص دعا کننده هم در استجابت آن تاثیرگذارند؟

صائم کتوم
شهید آوینی چه زیبا گفت:
مَشک رنج‌های انقلاب را به دندان کشیده‌ایم و دست و پا داده‌ایم، اما آن‌را رها نکرده‌ایم.

و امروز هم؛
به امید خدا،
ما نیز تا زنده‌ایم آن مَشک را رها نخواهیم کرد؛
حتی به اشک،
حتی به خون.

و در این مسیر،
دست و پا که هیچ، سرمان را هم خواهیم باخت...
و خون دل خواهیم خورد، تا ولی‌مان خون دل نخورد.
جام زهر را لاجرعه سر می‌کشیم تا ولی‌مان ناگزیر از آن نباشد.

ایستاده‌ایم چون کوه، استوار و با صلابت،
در برابر هرآن‌چه و هر آن‌که، چشم طمع داشته باشد به آرمان‌های بلند خمینی کبیر و انقلاب اسلامی‌اش.

و نام نشان ما را لازم نیست در بین نسل اول و دوم انقلاب و حتی رزمندگان دفاع مقدس پیدا کنی!
ما از نسل سوم و چهارم انقلاب حضرت روح‌الله هستیم.

آن‌هایی که خمینی را ندیده، دل باخته‌اش شده‌اند،
و بوی و خوی او را، در خمینی زمانه می‌بویند و می‌جویند.
صائم کتوم

بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
حجت الاسلام قرائتی
حرمت مسخره جنسیت ندارد. نمی‌ شود گفت: زنم است. زنت باشد! «وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ» (حجرات/11) آیه‌ی قرآن است. می‌گوید: زنت را هم حق نداری مورد مسخره قرار بدی. زن، زن را مسخره نکند. مرد، مرد را مسخره نکند. «وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ»حالا جالب این است که کافی بود بگوید که: «لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْم‏» (حجرات/11) همدیگر را مسخره نکنید. تک تک گفته است. مردها مسخره نکنند، زنها مسخره نکنند. یکوقت کلی می‌گویند: تشریف بیاورید منزل. یک رقم می‌گویند: شما تشریف بیاورید. شما هم تشریف بیاورید. شما هم تشریف بیاورید. شما هم تشریف بیاورید. دانه دانه می‌گوید. یعنی عنایت دارد. سن هم مطرح نیست. حالا بچه تازه به زبان آمده نمی‌تواند بگوید: بالاخره، می‌گوید: بِلَخَره! می‌گوید: بِخلَلَره! اینهایی که تازه حرف می‌زنند، این بزرگ هم که می‌شود، مادر و پدر این را می‌گویند.
یک پدری به بچه‌اش گفته بود پنیر نخور خر می‌شوی! ما رفتیم خانه‌ی این پدر مهمانی، شروع کردیم به پنیر خوردن. بچه آمد گفت: حاج آقا پنیر نخور، خر می‌شوی! ما خیلی خندیدیم و فهمیدیم این را پدر او گفته، این هم از روی سادگی به من می‌گوید. بعد این بزرگ شد و گفتم و بچه گفت: حاج آقا من بچه بودم، این را به تو گفتم. تو چرا این را در سر من می‌زنی؟ خوب بس است دیگر! من بچه بودم یک چیزی گفتم. گاهی در دنیای بچگی یک کسی یک چیزی می‌گوید، باید مواظب باشیم.


«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»

صائم کتوم

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
حجت الاسلام قرائتی
بعضی جوانها جامعه را عوض می‌کنند «فَتًى یَذْکُرُهُمْ یُقَالُ لَهُ إِبْرَاهِیمُ» الأنبیاء/60 شما که جوان هستید یا نوجوان، رفیق‌های شما در شما اثر می‌گذارند که گفت بیا برویم این فیلم را ببینیم سیگاری بکشیم اگر رفیق هایت در تو اثر گذاشتند پیداست که شل هستی اگر گفتی آقا تو می‌خواهی سیگار بکشی بکش من نمی‌کشم تو حرف زشت زدی من حرف نمی‌زنم.
حضرت آدم دو تا پسر داشت هابیل و قابیل، قابیل گفت می‌کشمت گفت تو بکش من دست به روی تو دراز نمی‌کنم «لَئِنْ بَسَطتَ إِلَیَّ یَدَکَ لِتَقْتُلَنِی مَا أَنَا بِبَاسِطٍ یَدِی إِلَیْکَ لِأَقْتُلَکَ» المائدة/28 اگر تو دست را بسوی من دراز کنی و بخواهی که من را بکشی. . . تو فحش بده من نمی‌دهم تو این فیلم را ببین من نمی‌بینم این معلوم می‌شود که اصحاب کهف هستی، بعضی‌ها نه، از نوجوانی کودتا چی هستند یعنی از توی خانه هم اثر می‌گذارد، توی مسجد، توی بسیج، توی کلاس، اصلاً یک جوری رفتار می‌کند که باقی‌ها را تحث تاثیر قرار می‌دهد این امام است.
سه رقم جوان داریم، شل، میزان، امام


«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»

صائم کتوم

میر فیض الله تفرشی ، که از شاگردان مرحوم مقدس اردبیلی بود، برای انجام کاری شبانه از خانه بیرون می رود. هنوز به در خانه مقدس اردبیلی نرسیده بود که مقدس از خانه بیرون آمد و متوجه روضه ی مقدسه علویه (ع)شد. حس کنجکاوی میر فضل الله او را به دنبال مقدس کشاند. نیمه شب بود و آسمان روشن از مهتاب، لطف دیگری داشت. کوچه های نجف خلوت و خالی بودند، سکوت سنگینی بر گرده شهر سایه انداخته بود. گاه سکوت نشسته را صدای گریه ی کودکی یا ناله ی مرغی می شکست.
مقدس آهسته قدم بر می داشت. سایه قامت رشیدش به روی دیوارهای گلی می افتاد و همراه او حرکت می کرد. میر فیض الله دنبال مقدس راه افتاده بود و در تعقیب او سر از پا نمی شناخت. در پشت نخل ها و دیوارها پنهان می شد تا اگر مقدس نگاهی به عقب انداخت او را نبیند. همیشه آرزو کرده بود که شبی شاهد خلوت او با خدایش باشد و آن شب که به پندار خود، چنین فرصتی دست داده بود چقدر خوشحال بود. دلش در انتظار مشاهده ی وصال عارفانه استادش لحظه ای از تپش نمی ایستاد.
مقدس تا به صحن حرم رسید، درها گشوده شد. درکنار ضریح ایستاد و سلام کرد، صدای جواب زمزمه وار به گوش میر فیض الله رسید و او گوش تیز کرد که دیگر چه خواهد گذشت و مقدس چه خواهد گفت و چه جوابی خواهد شنید. اما مقدس تنها دست به ضریح مقدس برد و صورت بدانجا گذاشت و آرام چیزهایی زمزمه کرد و لحظاتی بیرون آمد وبه سوی مسجد کوفه رهسپار شد.

صائم کتوم

راه های عملی کسب بصیرت



در این خصوص نیز در روایات ما راهکارهای متعددی مطرح گردیده که به برخی از آنها اشاره می نمائیم :

1- شناخت حقیقت ولایت و ولی امر زمانه خود:

شناخت ولی امر زمان در اسلام از چنان جایگاهی برخوردار است که بنا به فرموده رسول گرامی خدا صل الله علیه و آله اگر کسی بمیرد و امام زمان خود را نشناسد همانند کسی است که به مرگ جاهلیت قبل از اسلام مرده است (البحار 23/ 94 الغدیر 10/ 360 اثبات الهداه 1/ 126 تفسیر ابی الفتوح 1/ 508 - الحکم الزاهره با ترجمه انصاری ص 108)

لذا شناخت خود ولی امر مسلمین در این زمان راهکار اصلی و مهمی است که می تواند انسان را به بصیرت برساند شناخت همانگونه که حضرت علی علیه السلام در سخنانی خطاب به دو تن از یاران خود در این باره می فرماید :ف نّه لا یبلغ أحأ م ن ش یعت نا حدّ ال است بصار حتّی یعر فن ی ب النّوران یّه ف ذا عرفن ی ب ها کان مستبص راً بال غاً کام لًا... (بحار الأنوار ج 26 ص 7 )

هیچ کس از شیعیان به بصیرت نمی رسند مگر اینکه با شناخت من به نورانیت برسند پس هنگامی که مرا به این مقام شناختنند بطور تمام و کمال بصیرت یافته اند .....

در اینجا لازم به ذکر است که بر اساس مبانی اعتقادی شیعه هر کسی لیاقت قرار گرفتن در رأس حکومت را ندارد ، بلکه آن کسی شایستگی قرار گرفتن در راس حکومت را دارد که بدون انگیزه های فردی و دنیایی و با پشتوانه الهی در مسیر پیاده نمودن احکام خدا قدم بردارد لذا این مسئولیت در مرتبه اول بر عهده پیامبران ، سپس

ائمه اطهار(علیهم السلام ) و در دوران غیبت بر عهده ولی فقیه گذاشته شده است .

2- داشتن فکر و اندیشه و تجزیه تحلیل مسائل

صائم کتوم

آقای کافی نقل می کردند:
داشتم میرفتم قم، ماشین نبود، ماشین های شیراز رو سوار شدیم. یه خانمی هم جلوی ما نشسته بود،اون موقع هم که روسری سرشون نمی کردن!
هی دقیقه ای یکبار موهاشو تکون می داد و سرشو تکون می داد و موهاش می خورد تو صورت من. هی بلند می شد می شست، هی سر و صدا می کرد.
می خواست یه جوری جلب توجه عمومی کنه.
برگشت، یه مرتبه نگاه کرد به منو خانمم که کنار دست من نشسته (خب چادر سرش بود و پوشیه هم زده بود به صورتش)
گفت: آقا اون بقچه چیه گذاشتی کنارت؟
بردار یکی بشینه.
نگاه کردم دیدم به خانم ما میگه بقچه!
گفتم: این خانم ماست.
گفت: پس چرا اینطوری پیچیدیش؟

صائم کتوم

زراره پسر اوفی خدمت امام سجاد"علیه السلام" رسید.
حضرت فرمود ای زراره مردم روزگار ما بر شش دسته اند:
شیر، گرگ، روباه، سگ، خوک، گوسفند
اما شیر، پادشاهان دنیاست که هر یک از آنان دوست دارند چیره شوند و شکست نخورند.
گرگ،بازرگانان شماست که وقتی میخرند از کالا خرده
گیرند و آنگاه که میفروشند کالا را ستایند.
روباه،آن کسانی هستند که از دین خدا نان میخورند و
آنچه به زبانشان می آورند در دل قبول ندارند.
سگ،کسانی هستند که با زبانشان به مردم می غرند و مردم از ترس زبان بد
آنان،به آنان احترام میگذارند.
خوک،آنان کسانی هستند که خویـِ زنانه دارند
و آنان را به هیچ کار زشتی فرا نخوانند مگر اینکه بپذیرند.
گوسفند، مومنان هســتند که موهــای آنان چیده شــده و گوشــت هایشان خورده شده
و استخوان هایشان شکسته شده است. پــس چه کند گوسـفندی کـه در
میان شیر و گرگ و روباه و سگ و خوک گرفتار است؟


خصـــال/جلد۱/ص ۴۵۳

صائم کتوم

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: هر گاه خداوند خیرى به بنده اراده نماید، در دلش پرده اندوهى ایجاد می کند، زیرا دل شکسته و غمگین را دوست دارد.
متن حدیث: إِذا أَرادَ اللَّهُ بِعَبدٍ خَیراً نَصَبَ فِی قَلبِهِ نائحَةً مِنَ الحُزنِ وَ إنَّ اللّه یحبّ کلّ قلب حزین.[۱]‏

[۱]. إرشاد القلوب إلى الصواب، ج ۱، ص ۱۵۴

صائم کتوم

حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله فرمودند:


کسی که آیة الکرسی را بعد از هر نماز واجب بخواند،
خداوند جل جلاله قبض روح او را متولی می گردد
و مانند کسی می باشد که همراه انبیا جهاد نموده تا شهید شده باشد.


" تفسیر رازی، ص221"

صائم کتوم

این شعر در عین سادگیش برای من خیلی جالب بود
شعری بسیار زیبا

دانه ی فلفل سیاه وخال محبوبان سیاه
هردو جانسوزند اما این کجا وآن کجا

عده ای سرب وگلوله,عده ای ملیاردها
هردوتا خوردند اما این کجا وآن کجا

این یکی از سوز ترکش آن یکی هم در سونا
هر دو میسوزند اما این کجا وآن کجا

عده ای بر روی مین و عده ای بر بال قو
هردو خوابیدند اما این کجا وآن کجا

این یکی بر تخت ماساژ آن یکی بر ویلچرش
هردو آرام اند اما این کجا وآن کجا

این یکی در عمق دجله,آن یکی آنتالیا
هر دو در آبند اما این کجا وآن کجا

صائم کتوم

رهبر معظم انقلاب اسلامی به سان سنت حسنه خود، سال 93 را نیز در جوار حرم علی بن موسی الرضا (علیه السلام) تحویل کردند. نخستین سخنرانی ایشان نیز در جوار بارگاه قدس رضوی ایراد شد. ایشان در این سخنرانی به تبیین اتفاقات سال گذشته کشور پرداخته و با نگاه به آینده، رویکرد کشور در سال آینده را روشن کردند. افق هایی برای کشور و در خور شان ملت، مخصوصا در باب اقتصاد و فرهنگ. نوشتار ذیل نگاهی تحلیلی است به سخنان رهبر معظم انقلاب در مشهد مقدس:

الف: نگاهی به سال 92:

حماسه سیاسی؛ تاکید بر نقش ملت
«حماسه سیاسی در دو حرکت ملت رخ داد، یکی حرکت انقلاب در نیمه اول سال و دیگری راهپیمایی عظیم ملت در نیمه دوم سال»
رهبر معظم انقلاب درباره نقش مردم و اینکه در برابر لجن پراکنی های صورت گرفته باز هم نقش خود را نسبت به انقلاب خوب ایفا کردند. تاکید رهبر معظم انقلاب بر دو جنبه حضور مردم در انتخابات بود؛ اینکه مردم تا کنون شرکت شان در انتخابات از ابتدای انقلاب تا کنون تنزل پیدا نکرده و این به معنای تثبیت مردم سالاری در کشور است؛ یعنی یک جنبه نقش مردم و اعتمادی که این مردم به نظام مردم سالار خود دارند و به آن باور دارند؛ دوم کاری که نظام جمهوری اسلامی کرد و توانست مردم سالاری را در کشور تثبیت کرده و در جلب اعتماد مردم به خود موفق بوده است. این نکته مثبتی برای هر دو جنبه است و شایسته سپاسگزاری است؛ هم برای ملت و هم برای نظام جمهوری اسلامی.

اتهام به عدم سلامت انتخابات: نا سپاسی
رهبر معظم انقلاب به صورت اشاره به ناسپاسی نسبت به نعمت های فوق الذکر اشاره کردند. یکی ناسپاسی نسبت به این امر در سال 88 و یکی هم صحبت هایی که هر از گاهی شنیده می شود نسبت به عدم سلامت انتخابات.

راهپیمایی 22 بهمن: با شکوه تر از هر سال
رهبر معظم انقلاب در تبیین نقش ملت به راهپیمایی 22 بهمن اشاره کردند و تاکید کردند که امسال جمعیت هم بیشتر بود و هم پر شور تر؛ دلیل آن هم به نظر رهبر معظم انقلاب این بود که مستکبران دنیا لحن شان نسبت به ایران تند و تیز تر شده بود. ایشان با اشاره به مذاکرات هسته ای به یاوه گویی های امریکا اشاره کردند که آنها می گفته اند ملت ایران از نظر خود برگشته است و چون ملت این گستاخی را دیدند با همت بزرگتری پاسخ امریکایی ها را دادند. مردم در 22 بهمن پیوند و دلبستگی خود با تمام وجود به نظام را به آنها و به دنیا نشان دادند.

ب: درباره آینده: نگاهی به سال 93

تاکید بر اقتدار ملی
«ملت ایران باید خود را قوی کند؛ اگر ملتی قوی نباشد و ضعیف باشد به او زور خواهند گفت و باجگیران عالم از او باج می خواهند و اگر بتوانند به او اهانت کرده و او را زیر پا لگد می کنند؛ این طبیعت دنیایی است که با افکار مادی اداره می شود»
رهبر معظم انقلاب در قسمت نخست صحبت های خود درباره سال 93 ابتدا تاکید کردند که همه صحبت هایشان را می توان در یک جمله خلاصه کرد که «ملت ایران باید خود را قوی کند»؛ این همانا به معنای تاکید بر توجه به داخل به صورت جهادی و مقاومتی است که در شعار سال هم نهفته است؛ از همین رو بود که رهبر معظم انقلاب تاکید کردند که ما در داخل توان فراوانی داریم که قوی باشیم.
از نظر رهبر معظم انقلاب «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» می تواند به اقتدار ملی بینجامد. توجه به داخل یکی از محوری ترین نکات این پیام است.

صائم کتوم

از جمله معجزات آن حضرت، داستانی است که اخبار بسیاری از آن رسیده که حتی علمای اهل تسنن نیز آن را در کتاب های خود آورده اند.

http://media.jamnews.ir/Original/1392/05/06/IMG18181227.jpg
جنگ علی (ع) با جنیان شعله به دست

ابن عباس روایت کرده که چون حضرت محمد (ص) برای جنگ با قبیله بنی المصطلق بیرون رفت و قدری از راه را پیمود، وقتی شب هنگام فرا رسید، در جائی که نزدیک دره ای پر فراز و نشیب بود، فرود آمدند. چون آخر شب شد، جبرئیل بر آن حضرت نازل گشته و خبر داد که گروهی از کفار جنیان در این بیابان کمین کرده و اندیشه بدی نسبت به آن حضرت و یارانش دارند.
پس رسول خدا (ص) امیرالمؤمنین (ع) را فراخوانده و فرمود: به این دره برو و گروهی از جنیان که از دشمنان خدا هستند سر راه تو ظاهر می شوند و قصد آزار به ما را دارند، پس بوسیله آن نیروئی که خدای عزوجل به تو عنایت کرده است و به کمک نام های ویژه خداوند که فقط تو آن نام ها را می دانی آنان را دفع نما.
پیامبر یکصد نفر از مؤمنین را به همراه علی (ع) فرستاد و به آنان فرمود: همراه علی باشید و دستورات او را پیروی نمائید، سپس امیرالمؤمنین علی (ع) به سوی آن دره رهسپار شد. همینکه به کنار آن دره رسید به آن صد نفری که همراهش بودند دستور داد همانجا بایستند و هیچ کاری نکنند تا وقتی که دستور بدهد. سپس گام به جلو نهاد و پیش روی آن گروه حرکت نمود.
لحظه ای در کناری ایستاد و از شرّ دشمنان جن به خدا پناه برد. نام خدای عزوجل را بر زبان جاری کرد و به گروه صد نفری اشاره فرمود که نزدیک او روند، آنان نزدیک شدند. فاصله میان او و ایشان به اندازه پرتاب یک تیر بود، زمانی که به سمت پائین دره حرکت کردند باد تندی شروع به وزیدن کرد، تا حدی که نزدیک بود بواسطه تندی وزش باد، آن گروه به زمین بخورند. پاهای آنان از ترس اجنه و آنچه می دیدند به لرزه افتاده بود.
پس امیرالمؤمنین (ع) فریاد زد: من علی بن ابیطالب فرزند عبدالمطلب و جانشین رسول خدا (ص) و پسر عموی او هستم، پابرجا باشید! در آن هنگام اشخاصی را به شکل و قیافه مردمان هند و سودان می دیدند که شعله هایی از آتش در دست های خود دارند و در گوشه و کنار آن دره پنهان شده اند،

صائم کتوم

نگاره: ‏"ساپورت پوشان اروند"(لباسی که در خدا میشود پوشید.)

رفقایی که سن و سالشان زمان ساپورت پوشیدنشان ، آن زمانی که هم سن و سال من و تو بودند. جوان بودند و زیبا…

غواصی می پوشیدند البته فرقش این است که آن زمان قیمتش گران بود…
اصلا گیر نمی آمد میگفتند اگر خواستید تیر بخورید

سرتان را جلو بگیرید نکند لباس پاره شود ها!

جنازه های رشید و بیجانشان را از داخل لباس در می آوردند

و جوان دیگری را ساپورت پوش میکردند …‏

رفقایی که سن و سالشان زمان ساپورت پوشیدنشان ، آن زمانی که هم سن و سال من و تو بودند. جوان بودند و زیبا…

غواصی می پوشیدند البته فرقش این است که آن زمان قیمتش گران بود…
اصلا گیر نمی آمد میگفتند اگر خواستید تیر بخورید

سرتان را جلو بگیرید نکند لباس پاره شود ها!

جنازه های رشید و بیجانشان را از داخل لباس در می آوردند

و جوان دیگری را ساپورت پوش میکردند …

صائم کتوم

http://diyarmirza.ir/wp-content/uploads/2014/03/2749.jpg

حاشا که یادمان برود آن روز نیلگون

نوروز هم برای تو خون گریه میکند

×××××××

کِی دست می کشیم ز عزای تو فاطمه

نوروز را مزینِ شال عزا کنیم

×××××××××

نوروز میرسد ولی نو نیست روز ما

ما دل شکستگانِ مادر پهلو شکسته ایم

×××××××

عید نوروز...فاطمیه ..سینه ها رو غم گرفته

سفره ی هفت سین امسال براتو ماتم گرفته

با اجازه میخوام امشب سفره ی هفت سین بچینم

که شاید تو شعله ی شمع دَرِ نیم سوخته ببینم

بالای سفره ی هفت سین میزارم قرآن بسته

آخ بمیرم یادم اومد مادرم پهلوش شکسته

گوشه ی بالای سفره جای اسپنده و عوده

گل نیلوفر حیدر ، رو میگیره ، روش کبوده

توی رؤیاهام می بینم ، صورت یه مرد خسته

می بینم تو دست اون مرد تکه گوشواره شکسته

چشمای اون مرد خسته به غم عشقش اسیره

هی میگه با چشم گریون الهی زهرام نمیره

بسه دیگه دل پر درد با همه غمها می سازه

رفقا آماده باشید برا تشییع جنازه



التماس دعا

صائم کتوم

ناخودآگاه یاد شهیدی که وسط جاده بود، افتادم. هم بادگیرش شبیه حاجی بود، هم شلوار پلنگی‌اش. به رضا پناهنده گفتم: رضا بیا بریم ببینیم


اسفند ماه، مصادف است با سی امین سالگرد شهادت فرمانده دلاور لشگر۲۷ محمد رسول الله(ص)، حاج محمد ابراهیم همت. به همین مناسبت،خاطره ای در باره آن بزرگوار منتشر کرده ایم که در پیش رو می آید.
شادی روح بلندش صلوات

در عملیات خیبر، حاجی داخل سنگری بود که با خط، یک کیلومتر بیشتر فاصله نداشت. جایی را با لودر کنده بودند، رویش را هم تراوس انداخته بودند و اسمش را هم گذاشته بودند سنگر. ما هم توی خط بودیم و با بی‌سیم با حاجی در ارتباط بودیم.
وضع به همین منوال می‌گذشت که حاجی با من تماس گرفت و گفت: «قراره امشب بچه‌های لشکر امام حسین بیان اینجا، کسی رو ندارن، می‌مونی توجیه‌شون کنی؟» گفتم: «حتماً.» گفت: «پس غروب بیا سنگر تا خودت هم توجیه بشی، باهات کار دارم.» گفتم: «باشه، چشم. الان کجا می‌ری؟» گفت: «می‌رم پیش عباس، مشکل داره شاید بتونم کمکش کنم.»

صائم کتوم

http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1392/7/17/419457_404.jpg

سوال: آیا بدون استاد می توان در مسیر سیر و سلوک قدم نهاد؟
پاسخ: نخیر. سلوک بدون استاد گرفتاریها و انحرافات دارد و همچنین دخالتها و تصرفات شیاطین بسیار زیاد است. بنابراین راه و پیشنهاد ما "کمک و راهنمایی گرفتن از استاد به اضافه ۱۴ معصوم علیهم السلام" است.

سوال: خواندن چه دعایی را در قنوت نماز توصیه می کنید؟
پاسخ: ربنا لا تزغ قلوبنا بعد إذ هدیتنا وهب لنا من لدنک رحمة إنک أنت الوهاب. این دعا قلب را آرام می کند.

سوال: گفتن ذکر یونسیه (لااله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین) چه اثری دارد و آیا باید با اذن استاد باشد؟
پاسخ: بله، باید زیر نظر استاد انجام بگیرد. هم چنین دستور ما و مرحوم جناب شیخ (رجبعلی خیاط) این است که ادامه اش یعنی (فاستجبنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المومنین) نیز حتماً گفته شود. زیرا گفتن یونسیه بدون فاستجبنا ... عوارض دارد و مردم نمی توانند عوارض و پیامدهای ذکر را که می گوید: "من خطا کارم مرا تنبیه کن" تحمل کنند. خداوند تخفیف داده و در ادامه "فاستجبنا ... " را آورده است. ما هم می گوییم ذکر یونسیه تا "ننجی المومنین" اقدام شود.

سوال: بهترین ذکر چیست؟

صائم کتوم

حجاب

حجة الاسلام قرائتی میفرمایند:

گاهی وقتها بعضی افراد مثلاً بد حجابی و بی‌حجابی را تمدن می‌دانند و پوشش را املی فکر 

می‌کنند .
==========================================================

قرآن می‌فرماید که: 

«وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولی‏» (احزاب/33) 

«تَبَرُّج» از برج است.

ما به چه برج می‌گوییم؟ ساختمان‌هایی که خودش را نشان می‌دهد.

"تَبَرُّج " یعنی خانم از خانه بیرون می‌آیی خودت را برج نکن. این کرامت انسان است. من بارها گفتم. 

کسی که خودش را آرایش می‌کند در خیابان می‌آورد، یعنی مردم حراج شدم.

اسلام می‌گوید: خانم تو حراج نیستی. هرکس می‌خواهد به تو نگاه کند، باید خرج تو را بدهد. یک 

میلیون، ده میلیون. باید میلیون‌ها تومان صرف کند، خانه تهیه کند. آبش، گازش، برقش، تلفنش، زندگی 

تو را باید کامل تأمین کند، اگر نوکر تو شد، حق دارد به تو یک نگاهی بکند. وگرنه به هر جوان هرزه‌ای 

خودت را عرضه کنی، این حراج کردن است.

=============================================================================

خدا به زنهای پیغمبر می‌گوید: 

«وَ قَرْنَ فی‏ بُیُوتِکُن‏» (احزاب/33) 

از خانه بیرون نیایید،

بعد می‌گوید: اگر می‌خواهید بیایید، بیرون بیایید، چون زن گاهی لازم است از خانه بیرون بیاید. مشکلی 

نیست. حضرت زهرا، زنان پیغمبر تا درون جبهه‌ها هم با پیغمبر می‌رفتند. بیرون بروند مشکل ندارد. نماز 

جماعت، حج، زیارت، تحصیل، مداوا، خدمت به جامعه.

زن مثل مرد می‌تواند موجود فعالی باشد، اما خودش را برج نکند. چون وقتی برج کردی دل چه کسی 

راضی می‌شود؟
صائم کتوم

انقلاب اسلامی، نه تنها پایانی بر 2500 سال سلطنت شاهنشاهی در ایران بود، بلکه آغازی نیز بر انقلابی بزرگ در فقه سیاسی شیعه به شمار میرفت.



امام خمینی(ره) به عنوان رهبر انقلاب در عین حال که جریانها و گروههای مختلف انقلابی را به سمت سرنگونی رژیم ستمشاهی هدایت می کرد، تئوری ای را جایگزین ساختار سیاسی سرنگون شده می کرد که با دیدگاهها و نظرات اسلاف خود تفاوتی فاحش داشت. فقهای قبل امام(ره) در ادوار مختلف تاریخ هر چند در برهه هایی علیه نظام حاکم ایستادند، ولی هیچگاه تشکیل حکومت اسلامی را تکلیف خود ندانستند.
اما امام در دیدگاهی متفاوت با دیگران، نه تنها تشکیل حکومت را از احکام اولیه اسلام میدانست، بلکه برای استقرار آن سالها اهتمام به خرج داد. اصلی ترین عنصر مورد توجه امام در نظام سیاسی مورد نظر خود نظریه ولایت فقیه بود. نظریه ای که دایره ولایت فقها را محدود به امور قضا،خمس و زکات نمیدانست و دایره امور حسبه را گسترده تعریف می کرد و معتقد بود که فقیه بر تشکیل حکومت نیز ولایت دارد. امام در حوزه علمیه نجف اشرف بحث‏ ولایت فقیه را در تاریخ 1/11/1348ش تا 20/11/1348 ش در جلسات درس‏خارج فقه خود مطرح و در آنجا چنین فرمودند: «موضوع ولایت فقیه چیز تازه‏اى نیست که ما آورده باشیم، بلکه ‏این مساله از اول مورد بحث‏ بوده است،

صائم کتوم

بی شک تمام اعمال انسان چه حسنه و چه غیرحسنه از کوچک و بزرگ در نزد پروردگار متعال ثبت می گردد و این ثبت و ضبط نمودن ها توسط ملائکی صورت می پذیرد.برای ثبت ثواب نماز نیز فرشته ای در نظر گرفته شده است و برای گرفتن حواله ی پاداشِ مومنینِ نمازگزار فرشته ای دیگر!

 


از پیامبر خدا، حضرت محمد (ص) نقل شده است که ایشان فرموده اند: خداوند متعال فرشته ای به نام سخائیل دارد که کار و مأموریت آن گرفتن حواله ی پاداش مومنان و نمازگزاران در وقت بجا آوردن هر نماز، از پروردگار عالم می باشد، به نحوی که این فرشته در هنگام صبح که مومنان و نمازگزاران، نماز صبح را بجا می آورند آن فرشته (سخائیل)، حواله ی پاداش «اول» آنان را از خداوند می گیرد که در آن نوشته شده است: منم معبود باقی و همیشگی ای بندگانم! مردان و زنان! شما را در پناه خویش قرار داده و در محافظت و حمایت خود قرار دادم. به عزت و جلالم سوگند؛ شما را قبول کردم و گناهان شما تا ظهر برایتان بخشوده و عفو شده است.

صائم کتوم

امام صادق(علیه‌السلام) حکایت فرمود:
روزى پیغمبر اکرم(صلى الله علیه و آله) در بین کوه‌هاى مکه قدم مى‌زد،چشمش به مردى بلند قامت افتاد، به او فرمود: تو از جنّیان هستى، اینجا چهمى‌کنى؟


گفت: من "هام" فرزند "هیثم" فرزند "قیس" فرزند "ابلیس" هستم .
حضرت فرمود: بین تو و ابلیس دو پدر فاصله است؟
گفت: آرى. فرمود: چند سال عمر کرده‌اى؟
پاسخ داد: به مقدار عمر دنیا، آن روزى که قابیل، هابیل را کشت، من نوجوان بودم و مى‌شنیدم که آن دو چه مى‌گویند؛ و کار من این بود که بین افراد تفرقه و دشمنى ایجاد مى‌کردم، و بر بام خانه‌ها و سر دیوارها مى‌رفتم و شور و شیون به راه مى‌انداختم، و سعى داشتم که افراد صله رحم نکنند، نیز خوراک و طعام انسان‌ها را فاسد مى‌گرداندم .

صائم کتوم

 

 

 

حکایات آموزنده ای از حضرت آیت الله بهجت نقل شده است. آنچه می خوانید 23 حکایت کوتاه از ایشان است:

1. ارزش نماز اول وقت

آقای مصباح می گوید: آیت الله بهجت از مرحوم آقای قاضی نقل می کردند که ایشان می فرمود:

« اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند! و یا فرمودند: به صورت من تف بیندازد. »

اول وقت سرّعظیمی است « حافظوا علی الصلوات: در انجام نمازها کوشا باشید. »

خود یک نکته ای است غیر از « أقیموا الصلوة: و نماز را بپا دارید. »

و همچنین که نماز گزار اهتمام داشته باشد و مقید باشد که نماز را اول وقت بخواند فی حدّ نفسه آثار زیادی دارد، هر چند حضور قلب هم نباشد. »

صائم کتوم

مادر شهید گفت: امروز فهمیدم که علی(ع) کیست.
مادر شهید گفت: آقا! حالا که منزل ما هستید، من می‌توانم جمله‌ای به شما عرض کنم؟

آقا گفت: بفرمایید، من آمدم این‌جا که حرف شما را بشنوم.

گفت: ما با شما از نظر فرهنگ دینی فاصله داریم، در روضه‌هایتان شرکت می‌کنیم، ولی خیلی مواقع داخل نمی‌آییم. روز شهادت امام حسین(ع)، روز عاشورا و تاسوعا به دسته‌های سینه‌زنی امام حسین(ع) شربت می‌دهیم. می‌آییم توی دسته‌هایتان می‌نشینیم، ظرف یک‌بارمصرف می‌گیریم، که شما مشکل خوردن نداشته باشید، چون ما توی ظرف آن‌ها آب نمی‌خوریم. توی مجالس شما شرکت می‌کنیم و بعضی از حرف‌ها را می‌شنویم. من تا الآن نمی‌فهمیدم بعضی چیزها را.
می‌گفتند، در دین شما بانویی ـ که دختر پیامبر عظیم‌الشأن اسلام(ص) است ـ را بین درودیوار گذاشته‌اند، سینه‌اش را سوراخ کرده‌اند. میخ، مسمار به سینه‌اش خورده. نمی‌فهمیدم یعنی چی. می‌گفتند مسلمان‌ها یک رهبری داشتند به نام علی(ع). دستش را بستند و در سه دورة ۲۵ ساله، حکومتش را غصب کردند. نمی‌فهیمدم یعنی چی. گفتند، در ۲۵ سالی که حکومتش غصب شده بود، شغلش این بود، آخر شب نان و خرما می‌گذاشت روی کولش می‌رفت خانه یتیم‌هایش. این را هم
نمی‌فهمیدم. ولی امروز فهمیدم که علی(ع) کیست
امروز با ورود شما به منزل‌مان، با این همه گرفتاری‌ای که دارید، وقت گذاشتید و به خانة منِ غیر دین خودتان تشریف آوردید. اُسقُف ما، کشیش محلة ما به خانة ما نیامده است، شما رهبر مسلمین‌ هستید. من فهمیدم علی(ع) که خانة یتیم‌هایش می‌رفت چه‌قدر بزرگ است.

صائم کتوم

چند خاطره از حجت‌الاسلام مسلم‌ داوودنژاد، مشاور فرهنگی در دانشگاه‌های استان اصفهان.

                     

 

 

                               همسفر شدن بچه خلاف ها با یک آخوند


خبرنگاری در لا به لای صحبت هایش گفت: همین‌طور که حرف می‌زدم گاهی قطرات اشکی را می‌دیدم که بر صورت‌های تیغ کشیده شده آنها سرسره بازی می‌کرد. انگار من داشتم از گمشده ای برای آنها صحبت می‌کردم که سالها بود در پی یافتن او هستند.



همیشه گزارش‌های فراوانی خوانده‌ایم که از شبیخون و هجوم فرهنگی غرب به سمت ما سخن می‌گویند. این در حالی است که در عمده این گزارش‌ها نیز انگشت اشاره اصلی به سمت عبارت «مسئولان ذیربط» و «نهادهای فرهنگی» است که چرا در مقابل این شبیخون،خوب عمل نمی‌کنند و عملکرد آنها همواره با ضعف‌هایی همراه است.

اما نکته‌ای که از آن غافل شده‌ایم بی‌اعتنایی به فرهنگ «امر به معروف و نهی از منکر» است که باید توسط خود ما انجام شود. آیا تا به حال به اهمیت نقش تک به تک خودمان در جنگ نرم، شبیخون فرهنگی و اصلاح فرهنگ جامعه شیعی جمهوری اسلامی ایران اندیشیده‌ایم؟!

«امر به معروف و نهی از منکر» فریضه‌ایست که تاکیدات مصرّح فراوانی در تعالیم اسلام پیرامون آن وجود دارد مبنی بر اینکه این فریضه مهم، نجات بخش جامعه اسلامی و منزه کننده آن از بدی‌ها و کژی‌هاست. امیرالمومنین علی (ع) در این زمینه می‌فرمایند: تمام کارهای نیک ، حتّی جهاد در راه خداوند ، در برابر امر به معروف و نهی از منکر ، چون دمیدنی است نسبت به دریایی موّاج.

آنچه که در ادامه می‌خوانید نمونه‌هایی از امر و نهی اسلامی است که در رسانه‌ها منتشر شده و یا بعضاً توسط خبرنگاران دیده و شنیده شده‌اند. خوانش این رفتارهای جذاب و اصلاح‌گرانه حاوی این درس است که نقش یکایک اعضای جامعه شیعی ــ ایرانی ما در ترویج باورها و رفتارهای صحیح اسلامی و همچنین مقابله درست و اصولی با گناهانی که در یک جامعه شهید پرور قابل پذیرش نیستند؛ تا چه‌اندازه می‌تواند مهم و حتی تعیین کننده باشد.

        با تمام بچه خلافهای دانشگاه در یک اتوبوس!

سفر آن سال مسجد جمکران سفر عجیبی بود! این بار نوبت سفر پسرهای دانشگاه ما بود! اما عجب بچه‌های گلی! به‌قول خودشان تمام بچه خلاف‌های دانشگاه جمع شده بودند در یک اتوبوس! اصلا این سفر قرار بود شمال باشد اما پس از تلاشهای زیاد تبدیل به جمکران شد!


یکی از طلبه‌ها که کمتر با محیط دانشگاهی ارتباط داشت و خیلی علاقه داشت در این محیط فعالیت فرهنگی کند را همراه خودم به این سفر بردم.

هنوز درست و حسابی از شهر خارج نشده بودیم که از صدای دست زدن، صوت زدن تا صدای جیغ و فریاد‌های عجیب و غریب شروع شد. صندلی کنار من هم طبق معمول خالی بود برای کسانی که مشاوره می‌خواستند. من که از اول سفر به صورت نوبتی با بچه‌ها از ۱۵ دقیقه گرفته تا ۱ ساعت درددل داشتم برای اینکه بچه‌ها از اتوبوس و سفر خسته نشوند، حساسیتی نسبت به شادی بچه‌ها نشان نمی‌دادم.

صائم کتوم

حاصل‌ این‌ توسعه‌ و پیشرفت‌ تشکیل‌ دهکده‌ جهانی‌ است‌ که‌ در آن‌، انسان‌ها هرچند بسیار به‌ هم‌ نزدیک‌ شده‌ و از ناامنی‌ بی‌خبری‌ رهایی‌ یافته‌اند، اما در مقابل‌ به‌ خاطر ظهور پدیده‌ جهانی‌شدن‌ به‌ ویژه‌ در حوزه‌ فرهنگ‌، با ناامنی‌ جهانی‌ مواجهند.

انقلاب‌ اطلاعات‌ و فناوری‌ رایانه‌ای‌ و ارتباطات‌، جامعه‌ جهانی‌ را به‌ واسطة‌ توسعه‌ پیشرفت‌ در حوزه‌ وسایل‌ ارتباطی‌، در دو بُعد زمان‌ و مکان‌ متراکم‌ کرده‌ است‌. حاصل‌ این‌ توسعه‌ و پیشرفت‌ تشکیل‌ دهکده‌ جهانی‌ است‌ که‌ در آن‌، انسان‌ها هرچند بسیار به‌ هم‌ نزدیک‌ شده‌ و از ناامنی‌ بی‌خبری‌ رهایی‌ یافته‌اند، اما در مقابل‌ به‌ خاطر ظهور پدیده‌ جهانی‌شدن‌ به‌ ویژه‌ در حوزه‌ فرهنگ‌، با ناامنی‌ جهانی‌ مواجهند. زیرا هویت‌ فرهنگی‌ و دینی‌ جوامع‌ از سوی‌ تهاجم‌ فرهنگی‌ تهدید می‌شود. (افتخاری‌، 1380، ص33)
در عرصه فرهنگ با توجه به پیشرفتهای حیرت‌انگیز تکنولوژی ارتباطات و بخصوص ماهواره و اینترنت، نه پرد‌ه آهنین شوروی حافظ و دافع است و نه دیوار بلند چین، زیرا همه فرهنگها تنها از طریق داد وستد با فرهنگهای دیگر سرزندگی، زایایی و نیرومندی می‌یابند. از این رو فرهنگ اسلامی- ایرانی در شرایط کنونی در صورتی می‌تواند در چالش با فرهنگهای پیش روی خود ایستادگی کند که به داد وستد دلیرانه با آنها بپردازد و به معنای واقعی کلمه، تجدید حیات کند. یعنی با تولید پیام از متن فرهنگی خود[1] و با توجه به زمینه های شناختی فرهنگ مقابل به تعامل و مذاکره بپردازد.
صائم کتوم

پاسخ :

«پلورالیزم» در لغت، به معنای کثرت‌گرایی و مقصود از آن در فلسفه دین، پذیرش حقانیت ادیان مختلف است، طرفداران نظریه «کثرت‌گرایی» برای اثبات مدعای خود،‌ ظواهر برخی از آیات قرآن کریم را مورد استناد قرار داده‌اند تا به این وسیله نظریة خود را به قرآن تحمیل نمایند.
در این پاسخ کوتاه به برخی از ادعاهای آنها، و نقد و تحلیل مستندات قرآنی پلورالیست‌ها می‌پردازیم:
1ـ اشتباه اساسی پلورالیست‌ها در استناد کثرت‌گرایی به قرآن از غفلت یا نادیده انگاشتن اصول و روش‌های تفسیر قرآن سرچشمه می‌گیرد، و در واقع به اصول علم تفسیر توجه نکرده‌اند. که عبارتند از: 1ـ در نظر گرفتن قرائت صحیح؛ 2ـ توجه به مفاهیم کلمات در زمان نزول؛ 3ـ در نظر گرفتن قواعد ادبیات؛ 4ـ در نظر گرفتن قراین؛ 5ـ مبنا بودن علم و علمی؛ 6ـ در نظر گرفتن انواع دلالت‌ها؛ 7ـ احتراز و دوری جستن از ذکر بطون برای آیات؛ یعنی مفسر نباید بر اساس آراء بشری و استحسانات ذوقی، مطالبی را به عنوان معانی باطنی آیات کریمه بیان نماید چون قلمرو تفسیر و حیطه کار مفسر، فهم معانی ظاهری قرآن است
صائم کتوم

بسیاری از ادیان و مذاهب، در آیین خود، به مصلح یا موعودی که در آخر الزمان ظهور می کند و جهان را به صلح و آرامش رسانده، عدالت و مساوات را برقرار می نماید، اعتقاد دارند؛ این باور حتی جزئی از اصول اساسی کیش و مذهب آنهاست.
اوضاع آشفته و اسفناک جهان، چنان مردم را به وحشت می اندازد که وجدان های زنده و دل های حساس را پریشان می نماید. این وضعیت، خیرخواهان بشریت را سرگردان نموده؛ و زنگ خطر سقوط انسانیت را طنین انداز می سازد؛ گاه به طوری ناامید می شوند که در اصل قابلیت اصلاح بشر تردید می نمایند و به اوضاع آیندة جهان بدبین می شوند.
به طور قطع هیچ یک از ادیان آسمانی، به قدر اسلام به آیندة بشریت توجه نکرده است؛ زیرا با تنظیم قوانینی مستدل به سعادت و کمال بشری پرداخته و فضایل و کرامات انسانی را در آن لحاظ کرده است. قرآن نیز بر این مطلب تأکیده کرده و به شایستگی وارثان زمین اشاره کرده و فرموده: «ما این مطلب را مسجّل نمودیم که بندگان شایسته و صلاحیت دار ما وارث زمین گردند.»[1]

صائم کتوم

آیت‌الله جوادی آملی یکی از فقها و فیلسوفان کشورمان است که دلایل عقلی متقنی بر ضرورت ولایت فقیه ارائه کرده است.

آیت‌الله جوادی آملی یکی از فقها و فیلسوفان کشورمان است که دلایل عقلی متقنی بر ضرورت ولایت فقیه ارائه کرده است. ایشان در کتاب «ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت» به بررسی دلیل «عقلى محض»، دلیل «مرکب از عقل و نقل» و دلیل «نقلى محض» بر ولایت فقیه پرداخته است که در این مقال دلیل عقلی محض منتشر می‌شود:

دلیل عقلی محض همان برهان ضرورت نظم در جامعه اسلامی است که در گذشته بیان گردید و دانستن این نکته درباره آن ضروری است که این برهان، به دلیل آنکه مقدماتی عقلی دارد و از این جهت، دلیلی عقلی است، هرگز ناظر به اشخاص نیست و دارای چهار خصوصیت "کلیت‏ "، "ذاتیت‏ "، "دوام‏ "، و "ضرورت‏ " می‏باشد و به همین دلیل، نتیجه‏ای که از آن حاصل می‏شود نیز کلی و ذاتی و دائمی و ضروری خواهد بود. از اینرو، براهینی که در باب نبوت و امامت اقامه می‏شود، هیچ یک ناظر به نبوت و یا امامت‏شخص خاص نیست و امامت و نبوت شخصی را ثابت نمی‏کند و در مساله ولایت فقیه نیز آنچه طبق برهان عقلی محض اثبات می‏شود، اصل ولایت‏برای فقیه جامع‏الشرایط است و اما اینکه کدام یک از فقیهان جامع‏الشرایط باید ولایت را به دست گیرد، امری جزئی و شخصی است که توسط خبرگان برگزیده مردم یا راه‏های دیگر صورت می‏گیرد.

در فصل نخست کتاب گفته شد که حیات اجتماعی انسان و نیز کمال فردی و معنوی او، از سویی نیازمند قانون الهی در ابعاد فردی و اجتماعی است که مصون و محفوظ از ضعف و نقص و خطا و نسیان باشد و از سوی دیگر، نیازمند حکومتی دینی و حاکمی عالم و عادل است‏برای تحقق و اجرای آن قانون کامل. حیات انسانی در بعد فردی و اجتماعی‏اش، بدون این دو و یا با یکی از این دو، متحقق نمی‏شود و فقدان آن دو، در بعد اجتماعی، سبب هرج و مرج و فساد و تباهی جامعه می‏شود که هیچ انسان خردمندی به آن رضا نمی‏دهد.

این برهان که دلیلی عقلی است و مختص به زمین یا زمان خاصی نیست، هم شامل زمان انبیاء(علیهم‏السلام) می‏شود که نتیجه‏اش ضرورت نبوت است، و هم شامل زمان پس از نبوت رسول خاتم‏صلی الله علیه و آله و سلم است که ضرورت امامت را نتیجه می‏دهد، و هم ناظر به عصر غیبت امام معصوم است که حاصلش، ضرورت ولایت فقیه می‏باشد.

تفاوت نتیجه این برهان در این سه عصر، آن است که پس از رسالت‏ختمیه رسول اکرم، حضرت محمد مصطفی‏صلی الله علیه و آله و سلم، آمدن قانونی جدید از سوی خداوند ناممکن است; زیرا هر آنچه که در سعادت انسان تا هنگام قیامت; از عقاید و اخلاق و احکام نقش دارد، به دست اعجاز، در کتاب بی‏پایان قرآن نگاشته شده است و از اینرو، یک نیاز بشر که همان نیاز به قانون الهی است، برای همیشه برآورده گشته است و آنچه مهم می‏باشد، تحقق بخشیدن به این قانون در حیات فردی و اجتماعی و اجرای احکام دینی است.

صائم کتوم