سنگر اندیشه و بصیرت

بصیرت به معنى دانایى، بینایى، بینایى دل، هوشیارى، زیرکى و یقین است

سنگر اندیشه و بصیرت

بصیرت به معنى دانایى، بینایى، بینایى دل، هوشیارى، زیرکى و یقین است

سنگر اندیشه و بصیرت
بسم رب الشهدا
سلام بر همه ی جویندگان فهم و بصیرت.....بصیرت به معنى دانایى، بینایى، بینایى دل، هوشیارى، زیرکى و یقین است «آنهایی که دور و بر امیرالمؤمنین بودند و ایستادند و جنگیدند، خیلی بصیرت به خرج دادند که بنده بارها از امیرالمؤمنین نقل کرده‌ام که فرمود: «لا یحمل هذا العلم الا اهل البصر و الصبر و العلم بمواضع الحق » . در درجه اول، بصیرت لازم است. معلوم است که با وجود چنین درگیری‌هایی، مشکلات امیرالمؤمنین چگونه بود. یا آن کج‌رفتارهایی که با تکیه بر ادعای اسلام، با امیرالمؤمنین می‌جنگیدند و حرف‌های غلط می‌زدند.» مقام معظم رهبری
بصیرت دهی وآگاهی بخشی یکی ازمهمترین واساسی ترین راهکار مبارزه با جنگ نرم دشمن است.... لطفا با نظرات و انتقادات خودتان من را در پیشبرد و حفظ این سنگر یاری نمایید.....
Instagram@ali.saem.katoom

نویسندگان
آخرین نظرات

۸ مطلب در خرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
حجت الاسلام قرائتی
حرمت مسخره جنسیت ندارد. نمی‌ شود گفت: زنم است. زنت باشد! «وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ» (حجرات/11) آیه‌ی قرآن است. می‌گوید: زنت را هم حق نداری مورد مسخره قرار بدی. زن، زن را مسخره نکند. مرد، مرد را مسخره نکند. «وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ»حالا جالب این است که کافی بود بگوید که: «لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْم‏» (حجرات/11) همدیگر را مسخره نکنید. تک تک گفته است. مردها مسخره نکنند، زنها مسخره نکنند. یکوقت کلی می‌گویند: تشریف بیاورید منزل. یک رقم می‌گویند: شما تشریف بیاورید. شما هم تشریف بیاورید. شما هم تشریف بیاورید. شما هم تشریف بیاورید. دانه دانه می‌گوید. یعنی عنایت دارد. سن هم مطرح نیست. حالا بچه تازه به زبان آمده نمی‌تواند بگوید: بالاخره، می‌گوید: بِلَخَره! می‌گوید: بِخلَلَره! اینهایی که تازه حرف می‌زنند، این بزرگ هم که می‌شود، مادر و پدر این را می‌گویند.
یک پدری به بچه‌اش گفته بود پنیر نخور خر می‌شوی! ما رفتیم خانه‌ی این پدر مهمانی، شروع کردیم به پنیر خوردن. بچه آمد گفت: حاج آقا پنیر نخور، خر می‌شوی! ما خیلی خندیدیم و فهمیدیم این را پدر او گفته، این هم از روی سادگی به من می‌گوید. بعد این بزرگ شد و گفتم و بچه گفت: حاج آقا من بچه بودم، این را به تو گفتم. تو چرا این را در سر من می‌زنی؟ خوب بس است دیگر! من بچه بودم یک چیزی گفتم. گاهی در دنیای بچگی یک کسی یک چیزی می‌گوید، باید مواظب باشیم.


«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»

صائم کتوم

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
حجت الاسلام قرائتی
بعضی جوانها جامعه را عوض می‌کنند «فَتًى یَذْکُرُهُمْ یُقَالُ لَهُ إِبْرَاهِیمُ» الأنبیاء/60 شما که جوان هستید یا نوجوان، رفیق‌های شما در شما اثر می‌گذارند که گفت بیا برویم این فیلم را ببینیم سیگاری بکشیم اگر رفیق هایت در تو اثر گذاشتند پیداست که شل هستی اگر گفتی آقا تو می‌خواهی سیگار بکشی بکش من نمی‌کشم تو حرف زشت زدی من حرف نمی‌زنم.
حضرت آدم دو تا پسر داشت هابیل و قابیل، قابیل گفت می‌کشمت گفت تو بکش من دست به روی تو دراز نمی‌کنم «لَئِنْ بَسَطتَ إِلَیَّ یَدَکَ لِتَقْتُلَنِی مَا أَنَا بِبَاسِطٍ یَدِی إِلَیْکَ لِأَقْتُلَکَ» المائدة/28 اگر تو دست را بسوی من دراز کنی و بخواهی که من را بکشی. . . تو فحش بده من نمی‌دهم تو این فیلم را ببین من نمی‌بینم این معلوم می‌شود که اصحاب کهف هستی، بعضی‌ها نه، از نوجوانی کودتا چی هستند یعنی از توی خانه هم اثر می‌گذارد، توی مسجد، توی بسیج، توی کلاس، اصلاً یک جوری رفتار می‌کند که باقی‌ها را تحث تاثیر قرار می‌دهد این امام است.
سه رقم جوان داریم، شل، میزان، امام


«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»

صائم کتوم

میر فیض الله تفرشی ، که از شاگردان مرحوم مقدس اردبیلی بود، برای انجام کاری شبانه از خانه بیرون می رود. هنوز به در خانه مقدس اردبیلی نرسیده بود که مقدس از خانه بیرون آمد و متوجه روضه ی مقدسه علویه (ع)شد. حس کنجکاوی میر فضل الله او را به دنبال مقدس کشاند. نیمه شب بود و آسمان روشن از مهتاب، لطف دیگری داشت. کوچه های نجف خلوت و خالی بودند، سکوت سنگینی بر گرده شهر سایه انداخته بود. گاه سکوت نشسته را صدای گریه ی کودکی یا ناله ی مرغی می شکست.
مقدس آهسته قدم بر می داشت. سایه قامت رشیدش به روی دیوارهای گلی می افتاد و همراه او حرکت می کرد. میر فیض الله دنبال مقدس راه افتاده بود و در تعقیب او سر از پا نمی شناخت. در پشت نخل ها و دیوارها پنهان می شد تا اگر مقدس نگاهی به عقب انداخت او را نبیند. همیشه آرزو کرده بود که شبی شاهد خلوت او با خدایش باشد و آن شب که به پندار خود، چنین فرصتی دست داده بود چقدر خوشحال بود. دلش در انتظار مشاهده ی وصال عارفانه استادش لحظه ای از تپش نمی ایستاد.
مقدس تا به صحن حرم رسید، درها گشوده شد. درکنار ضریح ایستاد و سلام کرد، صدای جواب زمزمه وار به گوش میر فیض الله رسید و او گوش تیز کرد که دیگر چه خواهد گذشت و مقدس چه خواهد گفت و چه جوابی خواهد شنید. اما مقدس تنها دست به ضریح مقدس برد و صورت بدانجا گذاشت و آرام چیزهایی زمزمه کرد و لحظاتی بیرون آمد وبه سوی مسجد کوفه رهسپار شد.

صائم کتوم

راه های عملی کسب بصیرت



در این خصوص نیز در روایات ما راهکارهای متعددی مطرح گردیده که به برخی از آنها اشاره می نمائیم :

1- شناخت حقیقت ولایت و ولی امر زمانه خود:

شناخت ولی امر زمان در اسلام از چنان جایگاهی برخوردار است که بنا به فرموده رسول گرامی خدا صل الله علیه و آله اگر کسی بمیرد و امام زمان خود را نشناسد همانند کسی است که به مرگ جاهلیت قبل از اسلام مرده است (البحار 23/ 94 الغدیر 10/ 360 اثبات الهداه 1/ 126 تفسیر ابی الفتوح 1/ 508 - الحکم الزاهره با ترجمه انصاری ص 108)

لذا شناخت خود ولی امر مسلمین در این زمان راهکار اصلی و مهمی است که می تواند انسان را به بصیرت برساند شناخت همانگونه که حضرت علی علیه السلام در سخنانی خطاب به دو تن از یاران خود در این باره می فرماید :ف نّه لا یبلغ أحأ م ن ش یعت نا حدّ ال است بصار حتّی یعر فن ی ب النّوران یّه ف ذا عرفن ی ب ها کان مستبص راً بال غاً کام لًا... (بحار الأنوار ج 26 ص 7 )

هیچ کس از شیعیان به بصیرت نمی رسند مگر اینکه با شناخت من به نورانیت برسند پس هنگامی که مرا به این مقام شناختنند بطور تمام و کمال بصیرت یافته اند .....

در اینجا لازم به ذکر است که بر اساس مبانی اعتقادی شیعه هر کسی لیاقت قرار گرفتن در رأس حکومت را ندارد ، بلکه آن کسی شایستگی قرار گرفتن در راس حکومت را دارد که بدون انگیزه های فردی و دنیایی و با پشتوانه الهی در مسیر پیاده نمودن احکام خدا قدم بردارد لذا این مسئولیت در مرتبه اول بر عهده پیامبران ، سپس

ائمه اطهار(علیهم السلام ) و در دوران غیبت بر عهده ولی فقیه گذاشته شده است .

2- داشتن فکر و اندیشه و تجزیه تحلیل مسائل

صائم کتوم

آقای کافی نقل می کردند:
داشتم میرفتم قم، ماشین نبود، ماشین های شیراز رو سوار شدیم. یه خانمی هم جلوی ما نشسته بود،اون موقع هم که روسری سرشون نمی کردن!
هی دقیقه ای یکبار موهاشو تکون می داد و سرشو تکون می داد و موهاش می خورد تو صورت من. هی بلند می شد می شست، هی سر و صدا می کرد.
می خواست یه جوری جلب توجه عمومی کنه.
برگشت، یه مرتبه نگاه کرد به منو خانمم که کنار دست من نشسته (خب چادر سرش بود و پوشیه هم زده بود به صورتش)
گفت: آقا اون بقچه چیه گذاشتی کنارت؟
بردار یکی بشینه.
نگاه کردم دیدم به خانم ما میگه بقچه!
گفتم: این خانم ماست.
گفت: پس چرا اینطوری پیچیدیش؟

صائم کتوم

زراره پسر اوفی خدمت امام سجاد"علیه السلام" رسید.
حضرت فرمود ای زراره مردم روزگار ما بر شش دسته اند:
شیر، گرگ، روباه، سگ، خوک، گوسفند
اما شیر، پادشاهان دنیاست که هر یک از آنان دوست دارند چیره شوند و شکست نخورند.
گرگ،بازرگانان شماست که وقتی میخرند از کالا خرده
گیرند و آنگاه که میفروشند کالا را ستایند.
روباه،آن کسانی هستند که از دین خدا نان میخورند و
آنچه به زبانشان می آورند در دل قبول ندارند.
سگ،کسانی هستند که با زبانشان به مردم می غرند و مردم از ترس زبان بد
آنان،به آنان احترام میگذارند.
خوک،آنان کسانی هستند که خویـِ زنانه دارند
و آنان را به هیچ کار زشتی فرا نخوانند مگر اینکه بپذیرند.
گوسفند، مومنان هســتند که موهــای آنان چیده شــده و گوشــت هایشان خورده شده
و استخوان هایشان شکسته شده است. پــس چه کند گوسـفندی کـه در
میان شیر و گرگ و روباه و سگ و خوک گرفتار است؟


خصـــال/جلد۱/ص ۴۵۳

صائم کتوم

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: هر گاه خداوند خیرى به بنده اراده نماید، در دلش پرده اندوهى ایجاد می کند، زیرا دل شکسته و غمگین را دوست دارد.
متن حدیث: إِذا أَرادَ اللَّهُ بِعَبدٍ خَیراً نَصَبَ فِی قَلبِهِ نائحَةً مِنَ الحُزنِ وَ إنَّ اللّه یحبّ کلّ قلب حزین.[۱]‏

[۱]. إرشاد القلوب إلى الصواب، ج ۱، ص ۱۵۴

صائم کتوم

حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله فرمودند:


کسی که آیة الکرسی را بعد از هر نماز واجب بخواند،
خداوند جل جلاله قبض روح او را متولی می گردد
و مانند کسی می باشد که همراه انبیا جهاد نموده تا شهید شده باشد.


" تفسیر رازی، ص221"

صائم کتوم