سنگر اندیشه و بصیرت

بصیرت به معنى دانایى، بینایى، بینایى دل، هوشیارى، زیرکى و یقین است

سنگر اندیشه و بصیرت

بصیرت به معنى دانایى، بینایى، بینایى دل، هوشیارى، زیرکى و یقین است

سنگر اندیشه و بصیرت
بسم رب الشهدا
سلام بر همه ی جویندگان فهم و بصیرت.....بصیرت به معنى دانایى، بینایى، بینایى دل، هوشیارى، زیرکى و یقین است «آنهایی که دور و بر امیرالمؤمنین بودند و ایستادند و جنگیدند، خیلی بصیرت به خرج دادند که بنده بارها از امیرالمؤمنین نقل کرده‌ام که فرمود: «لا یحمل هذا العلم الا اهل البصر و الصبر و العلم بمواضع الحق » . در درجه اول، بصیرت لازم است. معلوم است که با وجود چنین درگیری‌هایی، مشکلات امیرالمؤمنین چگونه بود. یا آن کج‌رفتارهایی که با تکیه بر ادعای اسلام، با امیرالمؤمنین می‌جنگیدند و حرف‌های غلط می‌زدند.» مقام معظم رهبری
بصیرت دهی وآگاهی بخشی یکی ازمهمترین واساسی ترین راهکار مبارزه با جنگ نرم دشمن است.... لطفا با نظرات و انتقادات خودتان من را در پیشبرد و حفظ این سنگر یاری نمایید.....
Instagram@ali.saem.katoom

نویسندگان
آخرین نظرات

۵ مطلب در آذر ۱۳۹۴ ثبت شده است

اصولا این فرهنگ غرب جوری است که اگر از آن یک خیر به جایی برسد، پشت بندش هزار مکافات و شر به دنبال دارد؛این که در قدیم‌‌الایام فراهم کردن غذا و شستوشوی لباس و گرم‌کردن خانه و فراهم‌آوردن ذغال و کرسی و در یک کلام زندگی، سختی و دردسرهای خاص خودش را داشت درست، اما همین تکنولوژی و رفاهی که از غرب آمده، مثلا شب‌نشینی‌ها و گفت‌و‌گوهای خانوادگی و هزاران فرهنگ قشنگ دیگر را هم با خودش به یغما برده؛ یادم می‌آید که آن قدیم‌ها در شب‌های بلند زمستان توی خانه پدربزرگ‌ها غوغایی به پا بود، نوه‌ها از سر و کول مادربزرگ‌ بالا می‌رفتند و وقتی خودشان را به بالای کرسی می‌رساندند، گویی اورست را فتح کرده باشند، عین‌هو بچه آن موجود سخت‌کوشی که تی‌تاپ گرفته باشد خوشحال می‌شدند و هار هار می‌خندیدند و فریاد پیروزی سر می‌دادند!

اما حالا چی؟ الان این معماری غربی کاری با ساختمان‌سازی‌های ما کرده است که باید توی حیاط ماشین پارک کنی، توی اتاق‌خواب ورزش کنی، توی دستشویی آشپزی کنی، توی آشپزخانه هم لابد باید... بگذریم، الان بچه بی‌چاره تا از جایش بلند می‌شود تکانی به چربی‌ها بدهد، 5نفر از 5زاویه مختلف به مرکزیت یک دستگاه وای‌فای، سرشان را از توی گوشی‌ و لپتاب و تبلت و... بیرون می‌کشند و داد و بی‌داد که بچه بشین سر جات الان همسایه پایینی باز با اون قیافش میاد!

صائم کتوم



توماس فریدمن، مقاله نویس روزنامه نیویورک تایمز و برنده سه جایزه پولیتزر، در مقاله‌ای در بخش نظرات این روزنامه، با عنوان «کارنامه بازیگران توافق اتمی» به بررسی عملکرد اصلی‌ترین بازیگران توافق ایران و قدرت های جهانی پرداخت و نوشت که نمره آیت‌الله خامنه‌ای بیست است.

او در توضیح اینکه چرا نمره بیست به رهبر جمهوری اسلامی داده است نوشت: نمره او بیست است زیرا ضمن اینکه ایران به همه خواسته‌های خود رسید، یعنی تحریم‌ها در آستانه برداشته شدن است و زمان گریز هسته‌ای ایران از یکی دوماه به یکسال افزایش یافته، اما فقط برای ۱۵ سال، و همه دنیا هم به صلح‌آمیزبودن اهداف ایران متقاعد شده است، اگرچه که آیت الله با تقلب کردن به این‌جا رسیده است. تنها اشکال قضیه این است که رهبر ایران مطمئن است می‌تواند بدون هیچ تغییر و تحول در سیاست داخلی ایران این معامله را به سرانجام برساند. توصیه نویسنده این است که آیت الله کتاب خوبی از زندگینامه میخائیل گورباچف تهیه و مطالعه کند.

صائم کتوم

1- در یک دقیقه میتوانید (5) بار سوره _ فاتحه _ بخوانید و 7000 ثواب کنید.

2- 
در یک دقیقه میتوانید (12) بار سوره_ اخلاص _ بخوانید که برابر با 4 بار ختم کردن قرآن است.

3-
در یک دقیقه میتوانید (10) بار بگویید_ لا اله الا الله وحده لا شریک له له الملک و له الحمد و هو علی کل شیء قدیر _ که ثواب آزاد کردن 4 برده را دارد.

4-
در یک دقیقه میتوانید (100) بار بگویید _ سبحان الله و بحمده _ و کسی که این ذکر را بگوید گناهانش بخشوده میشود،اگر چه به اندازه کف دریا باشد.

صائم کتوم
در سایه سار قرآن؛

«الکی خوش ها» حتما بخوانند 

کسی که می خواهد متعادل زندگی کند، خواه ناخواه باید به این پرسش جواب دهد که: جنس شادی حقیقی چیست و چگونه می توان به این شادی دست یافت؟



تبیان نوشت؛آیا درست است وقتی ما الکی خوشیم صدای موزیک ماشینمان را به گوش همه شهر برسانیم، صدای قهقه هایمان اطرافیان را آزار بدهد؟!

 

قرآن به این ها می گوید مراقب باشید که خداوند شما را دوست ندارد، شادی هم باید چهار چوب و قاعده ای برای خودش داشته باشد. این شادی ها را خداوند دوست ندارد.

در قرآن داریم که " لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْفَرِحِینَ "؛ سرمست نباش زیرا خدا، سرمستان را دوست ندارد." (قصص،76)

خب این چه شادی ای است که خداوند دوستش ندارد.

صائم کتوم

از زمان پایان جنگ جهانی دوم آژانس اطلاعات مرکزی (سیا)، نیرویی مهم در رسانه‌های جدید آمریکا و خارجی ایفا کرده است، و به طور روزمره بر آنچه عموم مردم می‌بینند و می‌خوانند تاثیر قابل‌توجهی داشته است. روزنامه‌نگاران و ناشران نیز اظهار می‌کنند که اگر ارتباطی با سیا وجود داشته باشد بسیار کم است، با این حال تاریخچه ندرتا تاییدشده همکاری صمیمانه آنها نشان‌دهنده داستانی بسیار متفاوت است، داستانی که مورخان رسانه‌ای تمایلی به بررسی آن ندارند.
حرفه روزنامه‌نگاری در بُعد جدی آن، شامل جمع‌آوری اطلاعات مربوط به افراد، اماکن، رویدادها، و مسائل مختلف است. به لحاظ نظری،‌ این اطلاعات مردم را از جهان پیرامون آنها آگاه می‌سازد و موجب تقویت «دموکراسی» می‌شود. دقیقا به همین خاطر است که سازمان‌های خبری و روزنامه‌نگاران از نظر آژانس‌های اطلاعاتی یک دارایی به حساب می‌آیند، و همانطور که تجربیات روزنامه‌نگار آلمانی اودو اولفکوت نشان می‌دهد، این عمل امروزه به همان اندازه گسترش یافته است که در اوج جنگ سرد وجود داشت.
پوشش خبری تقلبات انتخاباتی سال‌های 2000 و 2004 ریاست جمهوری آمریکا، رویدادهای 11 سپتامبر 2001، حمله به افغانستان و عراق، بی‌ثبات‌سازی سوریه، و ایجاد داعش را در نظر بگیرید. این موارد جزو مهمترین رویدادهای موجود در جهان به حساب می‌آیند، با این حال این‌ها مواردی هستند که اکثر مردم آمریکا به طور کامل از آنها بی‌اطلاعند. در دورانی که فناوری‌های اطلاعاتی و ارتباطاتی در همه جا وجود دارد و توهم کاملا مطلع بودن را ایجاد می‌کند، این سوال پیش می‌آید که چرا چنین شرایطی همچنان وجود دارد؟
علاوه بر این، چرا روزنامه‌نگاران مطرح آمریکا نمی‌‌توانند در مورد رویدادهای مهم دیگری که تاریخچه غم‌انگیز آمریکا را در طی نیم قرن گذشته شکل داده‌اند سوالی بپرسند، رویدادهایی چون ترورهای سیاسی دهه 1960 یا نقش محوری سیا در قاچاق بین‌المللی مواد مخدر؟
مفسران دانشگاهی و مطرح، عوامل مختلفی را برای این ناکامی روزنامه‌نگاری اصلی در این حوزه‌ها ـ که تقریبا جهانی هم است ـ ارائه داده‌اند،‌ از جمله جامعه‌شناسی اتاق خبر، فشار تبلیغاتی، مالیکت انحصاری، وابستگی زیاد سازمان‌های خبری به منابع «رسمی» و کنکاش ساده روزنامه‌نگاران برای پیشرفت در حرفه. بدون شک مانورهای روابط عمومی حرفه‌ای نیز تاثیرگذار هستند. با این حال چنین توطئه سکوت وسیعی نشان از حوزه فریبکاری دیگری دارد که به ندرت مورد بررسی قرار می‌گیرد ـ‌ مانند دخالت مستمر آژانس‌های اطلاعاتی به ویژه سیا در رسانه‌های خبری به منظور شکل دادن به افکار و عقاید به گونه‌ای که مردم عادی متوجه آن نشوند.


ویلیام کیسی رئیس سازمان سیا در سال 1981: ما زمانی به کامل شدن «برنامه انتشار عامدانه اطلاعات غلط توسط خودمان» پی خواهیم برد که تمام باورهای عمومی مردم آمریکا غلط باشد.

حقایق تاریخی و معاصر زیر، نظری اجمالی دارد به این که چطور قدرت چنین نهادهایی بر شکل‌دهی حافظه مورد پسند تاثیر می‌گذارد و چه موسساتی در این امر ظاهرا سبقه تاریخی دارند:
1. عملیات ماکینگ‌برد (MOCKINGBIRD) سیا مبنایی است که محققان مدت‌هاست به آن ارجاع می‌کنند تا علاقه و رابطه واضح این آژانس با رسانه‌های خبری اصلی آمریکا را نشان دهند. ماکینگبرد در اداره خدمات استراتژیک سیا (47-1942 OSS) شکل گرفت که در طول جنگ جهانی دوم شبکه‌ای از روزنامه‌نگاران و متخصصان جنگ روانی را تاسیس کرده بود تا عمدتا در اروپا دست به عملیات بزنند.
2. بسیاری از روابط شکل‌گرفته تحت نظارت OSS از طریق یک سازمان تحت کنترل وزارت خارجه آمریکا با نام اداره همکاری سیاسی (OPC) به دوران پس از جنگ انتقال داده شد که این سازمان در خارج از مرزهای آمریکا توسط شخصی به نام فرانک ویزنر مدیریت می‌شد.

صائم کتوم