سنگر اندیشه و بصیرت

بصیرت به معنى دانایى، بینایى، بینایى دل، هوشیارى، زیرکى و یقین است

سنگر اندیشه و بصیرت

بصیرت به معنى دانایى، بینایى، بینایى دل، هوشیارى، زیرکى و یقین است

سنگر اندیشه و بصیرت
بسم رب الشهدا
سلام بر همه ی جویندگان فهم و بصیرت.....بصیرت به معنى دانایى، بینایى، بینایى دل، هوشیارى، زیرکى و یقین است «آنهایی که دور و بر امیرالمؤمنین بودند و ایستادند و جنگیدند، خیلی بصیرت به خرج دادند که بنده بارها از امیرالمؤمنین نقل کرده‌ام که فرمود: «لا یحمل هذا العلم الا اهل البصر و الصبر و العلم بمواضع الحق » . در درجه اول، بصیرت لازم است. معلوم است که با وجود چنین درگیری‌هایی، مشکلات امیرالمؤمنین چگونه بود. یا آن کج‌رفتارهایی که با تکیه بر ادعای اسلام، با امیرالمؤمنین می‌جنگیدند و حرف‌های غلط می‌زدند.» مقام معظم رهبری
بصیرت دهی وآگاهی بخشی یکی ازمهمترین واساسی ترین راهکار مبارزه با جنگ نرم دشمن است.... لطفا با نظرات و انتقادات خودتان من را در پیشبرد و حفظ این سنگر یاری نمایید.....
Instagram@ali.saem.katoom

نویسندگان
آخرین نظرات

۱ مطلب با موضوع «ولایت فقیه(مباحث تخصصی) :: دلایل عقلی ولایت فقیه از نطر آیت الله جوادی آملی» ثبت شده است

آیت‌الله جوادی آملی یکی از فقها و فیلسوفان کشورمان است که دلایل عقلی متقنی بر ضرورت ولایت فقیه ارائه کرده است.

آیت‌الله جوادی آملی یکی از فقها و فیلسوفان کشورمان است که دلایل عقلی متقنی بر ضرورت ولایت فقیه ارائه کرده است. ایشان در کتاب «ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت» به بررسی دلیل «عقلى محض»، دلیل «مرکب از عقل و نقل» و دلیل «نقلى محض» بر ولایت فقیه پرداخته است که در این مقال دلیل عقلی محض منتشر می‌شود:

دلیل عقلی محض همان برهان ضرورت نظم در جامعه اسلامی است که در گذشته بیان گردید و دانستن این نکته درباره آن ضروری است که این برهان، به دلیل آنکه مقدماتی عقلی دارد و از این جهت، دلیلی عقلی است، هرگز ناظر به اشخاص نیست و دارای چهار خصوصیت "کلیت‏ "، "ذاتیت‏ "، "دوام‏ "، و "ضرورت‏ " می‏باشد و به همین دلیل، نتیجه‏ای که از آن حاصل می‏شود نیز کلی و ذاتی و دائمی و ضروری خواهد بود. از اینرو، براهینی که در باب نبوت و امامت اقامه می‏شود، هیچ یک ناظر به نبوت و یا امامت‏شخص خاص نیست و امامت و نبوت شخصی را ثابت نمی‏کند و در مساله ولایت فقیه نیز آنچه طبق برهان عقلی محض اثبات می‏شود، اصل ولایت‏برای فقیه جامع‏الشرایط است و اما اینکه کدام یک از فقیهان جامع‏الشرایط باید ولایت را به دست گیرد، امری جزئی و شخصی است که توسط خبرگان برگزیده مردم یا راه‏های دیگر صورت می‏گیرد.

در فصل نخست کتاب گفته شد که حیات اجتماعی انسان و نیز کمال فردی و معنوی او، از سویی نیازمند قانون الهی در ابعاد فردی و اجتماعی است که مصون و محفوظ از ضعف و نقص و خطا و نسیان باشد و از سوی دیگر، نیازمند حکومتی دینی و حاکمی عالم و عادل است‏برای تحقق و اجرای آن قانون کامل. حیات انسانی در بعد فردی و اجتماعی‏اش، بدون این دو و یا با یکی از این دو، متحقق نمی‏شود و فقدان آن دو، در بعد اجتماعی، سبب هرج و مرج و فساد و تباهی جامعه می‏شود که هیچ انسان خردمندی به آن رضا نمی‏دهد.

این برهان که دلیلی عقلی است و مختص به زمین یا زمان خاصی نیست، هم شامل زمان انبیاء(علیهم‏السلام) می‏شود که نتیجه‏اش ضرورت نبوت است، و هم شامل زمان پس از نبوت رسول خاتم‏صلی الله علیه و آله و سلم است که ضرورت امامت را نتیجه می‏دهد، و هم ناظر به عصر غیبت امام معصوم است که حاصلش، ضرورت ولایت فقیه می‏باشد.

تفاوت نتیجه این برهان در این سه عصر، آن است که پس از رسالت‏ختمیه رسول اکرم، حضرت محمد مصطفی‏صلی الله علیه و آله و سلم، آمدن قانونی جدید از سوی خداوند ناممکن است; زیرا هر آنچه که در سعادت انسان تا هنگام قیامت; از عقاید و اخلاق و احکام نقش دارد، به دست اعجاز، در کتاب بی‏پایان قرآن نگاشته شده است و از اینرو، یک نیاز بشر که همان نیاز به قانون الهی است، برای همیشه برآورده گشته است و آنچه مهم می‏باشد، تحقق بخشیدن به این قانون در حیات فردی و اجتماعی و اجرای احکام دینی است.

صائم کتوم