ولایت مطلقه
ولایت به ولایت تکوینی و تشریعی تقسیم میشود. ولایت تکوینی به معنای تصرف در موجودات و امورتکوینی است. روشن است چنین ولایتی از آنِ خداست.
پاوست که همه موجودات، تحت اراده و قدرتش قراردارند. اصل پیدایش، تغییرات و بقای همه موجودات به دست خداست؛ از این رو او ولایت تکوینی بر همه چیز دارد. خدای متعال مرتبهای از این ولایت را به برخی از بندگانش اعطا میکند. معجزات و کرامات انبیا و اولیا(ع) از آثار همین ولایت تکوینی است. آنچه در ولایت فقیه مطرح است، ولایت تکوینی نیست.
ولایت تشریعی یعنی اینکه تشریع و امر و نهی و فرمان دادن در اختیار کسی باشد. اگر میگوییم خدا ربوبیت تشریعی دارد، یعنی اوست که فرمان میدهد که چه بکنید، چه نکنید و امثال اینها. پیامبر و امام هم حق دارند به اذن الهی به مردم امر و نهی کنند. درباره فقیه نیز به همین منوال است. اگر برای فقیه ولایت قائل هستیم، مقصودمان ولایت تشریعی اوست، یعنی او میتواند و شرعاً حق دارد به مردم امر و نهی کند.
در طول تاریخِ تشیع هیچ فقیهی یافت نمیشود که بگوید فقیه هیچ ولایتی ندارد. آنچه تا حدودی مورد اختلاف فقهاست، مراتب و درجات این ولایت است.
امام خمینی معتقد بودند تمام اختیاراتی که ولی معصوم داراست، ولی فقیه نیز همان اختیارات را دارد. مگر اینکه چیزی استثنا شدهباشد. امام فرمودهاند: «اصل این است که فقیه دارای شرایط حاکمیت و در عصر غیبت همان اختیارات وسیع معصوم را داشته باشد، مگر آنکه دلیل خاصی داشته باشیم که فلان امر از اختصاصات ولی معصوم است.»