سنگر اندیشه و بصیرت

بصیرت به معنى دانایى، بینایى، بینایى دل، هوشیارى، زیرکى و یقین است

سنگر اندیشه و بصیرت

بصیرت به معنى دانایى، بینایى، بینایى دل، هوشیارى، زیرکى و یقین است

سنگر اندیشه و بصیرت
بسم رب الشهدا
سلام بر همه ی جویندگان فهم و بصیرت.....بصیرت به معنى دانایى، بینایى، بینایى دل، هوشیارى، زیرکى و یقین است «آنهایی که دور و بر امیرالمؤمنین بودند و ایستادند و جنگیدند، خیلی بصیرت به خرج دادند که بنده بارها از امیرالمؤمنین نقل کرده‌ام که فرمود: «لا یحمل هذا العلم الا اهل البصر و الصبر و العلم بمواضع الحق » . در درجه اول، بصیرت لازم است. معلوم است که با وجود چنین درگیری‌هایی، مشکلات امیرالمؤمنین چگونه بود. یا آن کج‌رفتارهایی که با تکیه بر ادعای اسلام، با امیرالمؤمنین می‌جنگیدند و حرف‌های غلط می‌زدند.» مقام معظم رهبری
بصیرت دهی وآگاهی بخشی یکی ازمهمترین واساسی ترین راهکار مبارزه با جنگ نرم دشمن است.... لطفا با نظرات و انتقادات خودتان من را در پیشبرد و حفظ این سنگر یاری نمایید.....
Instagram@ali.saem.katoom

نویسندگان
آخرین نظرات

http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1392/7/17/419457_404.jpg

سوال: آیا بدون استاد می توان در مسیر سیر و سلوک قدم نهاد؟
پاسخ: نخیر. سلوک بدون استاد گرفتاریها و انحرافات دارد و همچنین دخالتها و تصرفات شیاطین بسیار زیاد است. بنابراین راه و پیشنهاد ما "کمک و راهنمایی گرفتن از استاد به اضافه ۱۴ معصوم علیهم السلام" است.

سوال: خواندن چه دعایی را در قنوت نماز توصیه می کنید؟
پاسخ: ربنا لا تزغ قلوبنا بعد إذ هدیتنا وهب لنا من لدنک رحمة إنک أنت الوهاب. این دعا قلب را آرام می کند.

سوال: گفتن ذکر یونسیه (لااله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین) چه اثری دارد و آیا باید با اذن استاد باشد؟
پاسخ: بله، باید زیر نظر استاد انجام بگیرد. هم چنین دستور ما و مرحوم جناب شیخ (رجبعلی خیاط) این است که ادامه اش یعنی (فاستجبنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المومنین) نیز حتماً گفته شود. زیرا گفتن یونسیه بدون فاستجبنا ... عوارض دارد و مردم نمی توانند عوارض و پیامدهای ذکر را که می گوید: "من خطا کارم مرا تنبیه کن" تحمل کنند. خداوند تخفیف داده و در ادامه "فاستجبنا ... " را آورده است. ما هم می گوییم ذکر یونسیه تا "ننجی المومنین" اقدام شود.

سوال: بهترین ذکر چیست؟
پاسخ: استغفار (۷۰ تا بعد از نماز صبح و ۷۰ تا بعد از نماز عشاء) و صلوات زیاد (اخیراً دستوری دادم به دوستان. گفتم بیایید این برنامه را که می گویم برای خودتان به "یک برنامه همیشگی"تبدیل کنی. دیگر به هیچ چیز نیاز پیدا نمی کنید. چون در این برنامه طرف شما خداست و حضرات معصومین علیهم السلام. نه من و نه این و آن. و آن این است که هر روز دو رکعت نماز بخوانید و هدیه کنید (به آن معصومی که در آن روز صلوات ها را به آن هدیه می کنید) و سپس ۱۰۰۰ تا صلوات بفرستید. این ۱۰۰۰ تا صلوات را هر روز به یکی از ۱۴ معصوم (علیهم السلام) تقدیم کنید. و در این کار از پیغمبر گرامی اسلام (صلوات الله علیه و آله) شروع کنید. اگر ختم ۱۴روز تمام شد فعالیت را از نو شروع کنید. این برنامه تا آخر عمر کفایتتان می کند و بی نیاز از هر چیزی می شوید. چون سررشته کار را در این برنامه داده اید به حضرات معصومین (علیهم السلام). آیا به درخواستها و صلواتهای شما رسیدگی نمی کنند؟ در این برنامه بدون نیت و حاجت عمل نکنید. اگر حاجتتان برآورده نشد باز از نو شروع کنید. آن قدر ادامه بدهید تا به نتیجه برسید که ان شاء الله به نتیجه خواهید رسید. اگر حاجتتان روا شد نیتی دیگر و حاجتی دیگر را در نظر بگیرید و برنامه را شروع کنید. ما هیچ چیزی بالاتر از صلوات نداریم. در صلوات شما به دستور "سدالابواب الا بابه" عمل می کنید. موحد کامل می شوید.

سوال: نظر شما در باره سالکانی که این در و آن در می زنند چیست؟

پاسخ: سالکان باید فقط متوسل به خدا و ۱۴ معصوم (علیهم السلام) باشند و دیگر به در و آن در نزنند. و با توسل به خدا و ۱۴ معصوم از این در و آن در زدن بیایند بیرون راه خدا رفتن سرگردانی ندارد، بل که صبر و استقامت می طلبد.

سوال: شما کدام ادعیه و زیارتهای خاصی را توصیه می فرمایید؟
پاسخ: حضرت صاحب الامر (علیه السلام) فرموده اند: "عاشورا عاشورا ، جامعه (کبیره) جامعه (کبیره)". ما و دیگران روی توصیه امام زمان (علیه السلام) چه می توانیم بگوییم.

لااله الا الله حرف نیست عمل است وقتی می گویی لااله الا الله باید پاش بایستی و صدات هم در نیاد آن موقع نگاه می کنند که اگر لااله الا الله گفتنت زبانی صرف نباشد رشدت می دهند. پس گفتنش آسان و عمل کردن به آن دشوار است.

چرا به "یس" کم توجهید؟ بابا من همه مشکلات را با "یس" برطرف می کنم. چرا هر روز "یس" نمی خوانی؟

به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل! باید هر کسی به قدر وسع خود بکوشد.
انسان های عملگرا و جدی و کوشا و پر همت در این مسیر موفق ترند. به میزانی که اهل عمل و اهل باور باشی موفق تری. باید قانع باشی. قانع به این که شک نکنی. شک از نفس است. نفس هم هیچ وقت قانع نمی شود. پس قانع بودن فهم و کمالات است. فهم و کمالات می خواهد. و فهم و کمال به سواد نیست. با سواد می توانی کسب و کار و معیشت کنی. با سواد می توانی به دنیا برسی. ولی با سواد نمی توان رو به بالا رفت. نمی توان به فهم رسید. برای فهم باید تفکر کرد. همان است که گفته اند یک ساعتش از هفتاد سال عبادت برتر است. با تفکر و عمل آدم حرف شنو می شود. باید بلند شوی خودت کار کنی. ترک دستور دادن و ترک هوا بکن. آن موقع خدا استعداد فهم و فهیم شدن را بهت می دهد. استعداد قانع بودن را بهت خواهد داد. استعداد رشد یافتن را بهت می دهد. بیا و دست بردار از فرعونی کردن. فرعونی کردن هم درجات دارد و تو یک فرعون کوچکی. برای دور شدن از هوا یک راه میان بر وجود دارد. و راه عاشقی کردن است. راه و روش ولایتی است. سالک در این روش عاشق مولای خود می شود. عاشق خدا و رسول و آل رسول می شود. عاشق آل علی می شود. عاشق حسین می شود. عاشق امام زمان می شود. عاشق امام رضا می شود. عاشق موسی بن جعفر می شود. عاشق امام جواد می شود. عاشق پیر خود می شود. این عاشقی اکسیر عجیبی است. محاسبات دو دو تا چار تا را از آدمی می گیرد. آدم را جسور و شجاع می کند. ترس آدمی را زمین گیر می کند. عشق آدمی را پرّان می کند. راه چند دهه را چند شبه و نهایتاً چند ساله می کند. در عاشقی فرد ملتزم و وفادار می شود. مثل سگ که صفتش وفاداریه و دست از صاحبش نمی کشد وفادار می شود. در سلوک باید وفادار باشید. بعضی موفق می شوند ترک هوا کنند ولی چون وفادار نیستند مجدداً به اعمال نفسانی بر می گردند. دارو وفاداری است. وفاداری عاشقی است. عاشق و وفادار شوید. عاشق شاه رگ خود را هم بدهد دست از عهد و وفا و پیمان و میثاق خود نمی کشد.

امروز می خواهیم کمی با هم عشق و حال کنیم. امروز می خواهیم با خدا آشتی کنیم. امروز می خواهیم به چیزی جز خدا فکر نکنیم و جز از خودش از چیز دیگری حرف نزنیم. امروز می خواهم همگی با خدا یک طوری دیگری حرف بزنیم. بگیم ای خدا ببخشید ما وقتی با تو داریم صحبت می کنیم نمی دانیم چرا حواسمان پرت است. بگیم ای مهربان خدا، ما چرا این طوری شده ایم؟ چرا یه جورایی بد شده ایم؟ چرا رابطه مان با تو این قدر به هم خورده است؟ لااله الا الله ! من خجالت می کشم حرف بزنم. عزیزم تو بیا دستتو بده به من تا با هم بریم در خانه ش و بگیم خدایا ما آمده ایم تا با تو آشتی کنیم. بیا و کاری کن که ما از تو دیگه جدا نشیم و این قدر شک و تردید به دلمان راه پیدا نکند. آخه خدا با تو چکار کرده است که با او قهر کرده ای؟ بیا و آشتی کن و صورتش را ببوس و بگو خدایا من با تو آشتی ام. شک هایت را رها کن. دیگه شک نکن. به شک هایی که پیش می آیند، تو فکرت می آیند توجه نکن. بگو برید کنار مرا رها کنید. فکر و افکار مزاحمند. کارها بده دست صاحبکار اصلی. بسپار به مسبب الاسباب.

آقا جان، خداوند خودش همه را درست می کند. صبر داشته باش. آرام باشید و تعجیل نکنید. این مثل یک غذایی می ماند که باید آرام آرام تهیه شود و مواد آن را یکی یکی تامین کرد. کسری هایش را هم فهمید و تا آن جا که راه دارد برطرف کرد. ان شاء الله درست می شود. یک کارهایی هم هست که از عهده ما خارج است و تنها خدا و حضرات معصومین می توانند انجام بدهند. پس توسل را رها نکنید تا به مقصودتان برسید.

صائم کتوم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی