حاشا که یادمان برود آن روز نیلگون
نوروز هم برای تو خون گریه میکند
×××××××
کِی دست می کشیم ز عزای تو فاطمه
نوروز را مزینِ شال عزا کنیم
×××××××××
نوروز میرسد ولی نو نیست روز ما
ما دل شکستگانِ مادر پهلو شکسته ایم
×××××××
عید نوروز...فاطمیه ..سینه ها رو غم گرفته
سفره ی هفت سین امسال براتو ماتم گرفته
با اجازه میخوام امشب سفره ی هفت سین بچینم
که شاید تو شعله ی شمع دَرِ نیم سوخته ببینم
بالای سفره ی هفت سین میزارم قرآن بسته
آخ بمیرم یادم اومد مادرم پهلوش شکسته
گوشه ی بالای سفره جای اسپنده و عوده
گل نیلوفر حیدر ، رو میگیره ، روش کبوده
توی رؤیاهام می بینم ، صورت یه مرد خسته
می بینم تو دست اون مرد تکه گوشواره شکسته
چشمای اون مرد خسته به غم عشقش اسیره
هی میگه با چشم گریون الهی زهرام نمیره
بسه دیگه دل پر درد با همه غمها می سازه
رفقا آماده باشید برا تشییع جنازه
التماس دعا