الف: زمینههای شکلگیری زمینههای شکلگیری انجمن ضدبهاییت و یا انجمن حجتیه را در چند حوزه میتوان بررسی کرد. از پیش از یک قرن قبل، فردی به نام "میرزا علی محمد" ادعای بابیت امام عصر و نمایندگی ایشان و سپس ادعای مهدویت را به راه انداخت و سبب به وجود آمدن فرقهای ...
این فرقه که از همان ابتدا توسط مسلمانان مطرود و ضاله خوانده شد، بنا به دلایل بیشتر سیاسی و با حمایتهای آشکار و پنهان از جانب حاکمیت و قدرتهای سیاسی وقت، اقدام به رسوخ در میان مردم و به خصوص جوانان کرد. یکی از مراکزی که خیلی مورد توجه بهاییت قرار داشت، حوزههای علمیه بود و بهاییت تلاش فراوانی میکرد تا درون این حوزهها رسوخ کند و از این طریق به جذب مبلغ برای خود دست بزند. این تلاشها از همان ابتدا با مخالفت شدید روحانیون مسلمان مواجه شد، اما با وجود مخالفت مسلمانان، بهاییت به موفقیتهایی در این زمینه دست یافت. دلایل این موفقیت را میتوان در حمایت سیاسی قدرتهای استعماری بیگانه از این فرقه دانست و دیگر این که تشکیلات بهاییت با انسجام خاصی فعالیتهای خود را سازمان داد و مانند یک حزب عمل میکرد اما در مقابل، تشکل و سازمان خاصی در روحانیت شیعه وجود نداشت که خاص مقابله با فعالیت بهاییان باشد. در دهه 20 و 30 هجری شمسی بهاییت بر قوت فعالیتهای خود به گونهای آشکار افزوده بود و به طور علنی در همه جا دست به تبلیغ میزد. روحانیت شیعه که از این انحراف به شدت رنج میبرد، شاهد گستردگی روزافزون این فرقه در جامعه بود و نیاز به سازمان و تشکیلاتی که با نفوذ بهاییت مبارزه کند، کاملاً حس میشد. در چنین شرایطی در اوایل دههی 30 بود که انجمن ضد بهایت توسط یک روحانی به نام شیخ محمود ذاکر تولایی، مشهور به شیخ محمود حلبی، تشکیل شد و فعالیتهای خود را علیه بهاییت بودند. به دلیل زمینهها و نیاز مذهبی که در اینبار حس میشد، کار وی با استقبال بسیاری از روحانیون مواجه شد و روز به روز گستردگی بیشتر یافت. در واقع پس از سالها، مسلمانان شاهد تشکیل سازمانی برای مقابله با بهاییت آغاز کرد و به همین جهت این انجمن که به حجتیه موسوم شد، به زودی در دل عموم روحانیون و مسلمانان و به خصوص جوانان راه یافت و توفیق بسیاری هم در این زمینه یعنی مبارزه با بهاییت کسب کرد. از دیگر زمینههای شکلگیری انجمن حجتیه میتوان به شرایط سیاسی و اجتماعی آن دوره اشاره کرد. پس از کودتای 28 مرداد 1332، که به شکست نهضت ملی انجامید، بسیاری از مبارزان سیاسی و مذهبی از ادامهی فعالیت بازماندند. شرایط آن دوران به گونهای بود که راه بر هر گونه فعالیت علیه حکومت بسته بود و علاوه بر آن، بسیاری از افراد دچار یأس و ناامیدی شده و خانهنشین بودند. در چنین شرایطی، بخشی از نیروهای مذهبی به فعالیتهای غیرسیاسی و به خصوص فرهنگی و مذهبی (بدون جنبهی سیاسی آن) روی آوردند. انجمن حجتیه از بدو تأسیس ـ پس از کودتای 28 مرداد 32 ـ به هیچ وجه داعیه مبارزه با حکومت را نداشت، به همین دلیل حکومت وقت منعی برای تشکیل چنین انجمنی نمیدید، بلکه از جهاتی هم به نظر میرسید مایل به تشکیل چنین سازمانهایی باشد، زیرا بسیاری از نیروها، توان خود را در جایی به غیر از مبارزه با حکومت صرف میکردند و این امر مطلوب حکومت بود. نگاهی به اساسنامه انجمن میتواند مؤید این موضوع باشد. در اساسنامهی انجمن آمده است: «انجمن به منظور فعالیتهای علمی، آموزشی، خدمات مفید اجتماعی، با الهام از تعالیم عالیه اسلام و مذهب شیعه جعفری، جهت پرورش استعداد و تربیت انسانهایی لایق و کاردان و مفید باتقوی و ایمان و اصلاح جهات مادی و معنوی جامعه تأسیس شده است و در تبصره یک در ماده دوم، موضوع و هدف انجمن، ثابت و تا زمان ظهور حضرت "بقیها... اعظم امام زمان (ع)" لایتغیر خواهد بود. اما برنامههای آن با توجه به شرایط و نیاز جامعه براساس حفظ هدف کلی و ... تغییر یا تعمیم مییابد. هدف ثابت انجمن تا ظهور حضرت بقیها... در این جمله خلاصه گردیده: تاریخ دین اسلام و مذهب جعفری و دفاع از آن با رعایت مقتضیات زمان. گروهی نیز دربارهی زمینههای پیدایش انجمن ضدبهاییت معتقد به حضور دستهای قدرتهای استعمارگر هستند. اینان معتقدند که ساختن فرقه و ضدفرقه یکی از روشهای استعماری برای سرگرم ساختن مبارزان و ملتهاست. بنابراین حضور فرقهی بهاییت را یکی از حربههای استعمارگران میدانند. گروهی نیز معتقدند، آماده بودند شرایط اجتماعی، سیاسی و مذهب در آن دورههاست که نیاز به حضور تشکیلاتی با این ویژگی را موجه مینماید