ب: شکلگیری انجمن حجتیه نام اصلی و کامل این انجمن «انجمن خیریه حجتیه مهدویه» است که به نامهای "انجمن حجتیه" و "انجمن ضد بهاییت" نیز مشهور است.
این انجمن در سال 1332 و پس از کودتای 28 مرداد ـ که منجر به سقوط دولت ملی دکتر محمد مصدق شد ـ توسط یک روحانی به نام "شیخ محمود ذاکرزاده تولایی"، مشهور به شیخ محمود حلبی، تأسیس شد. چنانچه پیشتر آوردیم، هدف اصلی از تشکیل این انجمن مبارزه با نفوذ بهاییت و جلوگیری از گسترش آن و ادامهی این مبارزه تا نابودی کامل این فرقه بود و در مشهد حرکت نهضت مقاومت ملی را تأیید میکرد. دربارهی انگیزهای تشکیل انجمن توسط وی گفته میشود که: «در سالهای پیش از 28 مرداد 1332 که تبلیغات وسیعی برای انحراف افکار عمومی توسط بهاییت به ویژه علیه روحانیت و حوزهها راه افتاد، آقای حلبی که در حوزهی مشهد درس میخوانده و استاد وی میرزا مهدی اصفهانی بوده است ـ که علاقهی خاصی به امام زمان (عج) داشته ـ به همراهی طلبهی دیگری به نام سیدعباس علوی توسط یک مبلغ بهایی به بهاییت تبلیغ میشوند و اینها با پدیدهی ناشناختهای رو به رو میشوند، چند ماهی از وقت خود را در مطالعهی بهاییت صرف میکنند و سرانجام سیدعباس علوی به خاطر زمینههای دنیوی و شهوانی که احتمالاً بهاییت در اختیارش میگذارد و میلغزد و بهایی میشود و به عنوان یکی از مبلغین بزرگ بهاییت، کتابهای هم در اثبات آن مینویسد و آقای حلبی با مشاهدهی این مسأله، بهاییت را خطر بزرگی تشخیص میدهد و با برقراری تماس با افراد گولخورده از بهاییت و راهیابی به جلسات تبلیغی آنها و مناظره و مباحثه با آنان و مطالعاتی که کرده بود، کمکم در بحثها تبحر پیدا میکند. آقای محمد تقی شریعت و آقای امیرپور نیز از همکاران ایشان بودند. سپس آقای حلبی به تهران آمده و جذب نیرو میکند و اطلاعات و تجربیات بحثی خود را منتقل مینماید و چون بهاییت مثل مساجد ماعلنی و با پرچم فعالیت میکرد و خطر آن نزد علما منعکس شده بود، پس از یک سری موفقیتها، آقای حلبی و دوستاناش مورد حمایت علما قرار گرفتند و علما اجازه استفاده از سهم امام (ع) را نیز به وی دادند. نظر دستهای دیگر که خود از حجتیهییها هستند، این است که شیخ محمود حلبی رئیس انجمن مدعی شده است که در سالهای 32 خوابی دیده است که امام زمان به وی فرمودهاند که گروهی را برای مبارزه با بهاییت تشکیل بدهد. نظر دیگری حاکی از این است که پس از بروز اختلاف بین آیتا... کاشانی و مصدق و شکست نهضت ملی نفت، همزمان تبلیغات بهاییت نضج گرفت و گروهی را که در بینشان طلبه نیز بود از جمله هم حجرهای شیخ حلبی را جذب کردند، لذا بهاییت در ذهن شیخ محمود حلبی، بزرگ جلوهگر شد و به این نتیجه رسید که باید سیاست را رها کرد و دست به انجام اقدامهای فرهنگی زد و به علت شکست نهضت، یک جو یأس بر جامعه حاکم شد و عدهای که به دنبال جریانی میگشتند تا با وصل شدن به آن یأس و بریدگی خود را توجیه ایدئولوژیکی و سیاسی کنند، به این جریان پیوستند.» با توجه به گستردگی تبلیغات بهائیت در آن دوران، بعید به نظر میرسد که شیخ محمود حلبی بدون هیچگونه آگاهی و به طور تصادفی با یک مُبلغ بهاییت برخورد کرده باشد. آنچه که منطقیتر به نظر میآید این نکته است که شیخ محمود حلبی از مدتها قبل مترصد برخورد با بهاییان بوده و احتمالاً اطلاعاتی هم در این زمینه داشته است و در ابتدا شاید به همراه هم حجرهای وی از این راه باز میماند. این شیوه یعنی نفوذ در تشکیلات بهاییت از طریق اظهار اشتیاق به این فرقه، راهی بود که بعدها به اعضای انجمن نیز آموزش داده میشد. ت: ساختار تشکیلاتی انجمن حجتیه این انجمن دارای یک هیأت مدیره بود که فعالیتهای انجمن زیر نظر این هیأت مدیره قرار داشت. ریاست هیأت مدیره به عهده شیخ محمود حلبی بود و اعضاء این هیأت مدیره عبارتند از: حاج سیدرضا رسول، سیدحسن سجاید، محمدحسین غلامحسین، حاج محمدتقی تاجر. پروانهای که در واقع مجوز تأسیس این انجمن به شمار میآمد، هر چند مدت، باید تمدید میشد و این موضوع سبب میشد تا حکومت وقت بر تمام فعالیتهای این انجمن نظارت داشته باشد، زیرا در غیر اینصورت پروانهی فعالیت انجمن لغو میشد. انجمن با داشتن سه دهه سابقه کار تشکیلاتی، آن هم تشکیلاتی که که در برابر یک تشکیلات قوی و منسجم مانند بهاییت کار میکرد، ورای تشکیلاتی پیچیده، سراسری و مجرب بود. این انجمن دارایی کمیتههای مختلفی بود که زیر نظر هیأت مدیره انجام وظیفه میکردند. این کمیتهها عبارت بودند از: کمیته تدریس، کمیته جاسوسی یا تحقیق، کمیتهی نگارش، کمیته ارشاد، کمیته ارتباط با خارج و کمیته کنفرانسها.