سنگر اندیشه و بصیرت

بصیرت به معنى دانایى، بینایى، بینایى دل، هوشیارى، زیرکى و یقین است

سنگر اندیشه و بصیرت

بصیرت به معنى دانایى، بینایى، بینایى دل، هوشیارى، زیرکى و یقین است

سنگر اندیشه و بصیرت
بسم رب الشهدا
سلام بر همه ی جویندگان فهم و بصیرت.....بصیرت به معنى دانایى، بینایى، بینایى دل، هوشیارى، زیرکى و یقین است «آنهایی که دور و بر امیرالمؤمنین بودند و ایستادند و جنگیدند، خیلی بصیرت به خرج دادند که بنده بارها از امیرالمؤمنین نقل کرده‌ام که فرمود: «لا یحمل هذا العلم الا اهل البصر و الصبر و العلم بمواضع الحق » . در درجه اول، بصیرت لازم است. معلوم است که با وجود چنین درگیری‌هایی، مشکلات امیرالمؤمنین چگونه بود. یا آن کج‌رفتارهایی که با تکیه بر ادعای اسلام، با امیرالمؤمنین می‌جنگیدند و حرف‌های غلط می‌زدند.» مقام معظم رهبری
بصیرت دهی وآگاهی بخشی یکی ازمهمترین واساسی ترین راهکار مبارزه با جنگ نرم دشمن است.... لطفا با نظرات و انتقادات خودتان من را در پیشبرد و حفظ این سنگر یاری نمایید.....
Instagram@ali.saem.katoom

نویسندگان
آخرین نظرات

پیشینه‌ی اندیشه‌ی وهابیت (رهبران)

الف ـ خوارج اندیشه‌ی وهابی در گناه قلمداد کردن اعمال حسنه‌ی مسلمانان، به خاطر ارتکاب به گناه و مباح دانستن خون و اموال آنها، دشمنی سخت با علی (ع) و خاندانش، اخذ به ظاهر الفاظ قرآن بدون رعایت تفسیر، کوشا بودن در عبادت و تقدس ظاهری، کافر پنداشتن بقیه‌ی مسلمانان بجز خودشان، تراشیدن سرهای خود و همه چیز را مستقیماً با خدا مرتبط دانستن، شرک دانستن دعا، شفاعت، توسل، ترس و ...  خلاصه می‌شود.

ب ـ احمد بن حنبل از علمای اهل حدیث که با استدلال عقل مخالف بوده است. تمسک شدید به شیوه‌ی سلفیه، حرام دانستن علم کلام و توجه به ظاهر الفاظ قرآن و سنت نبوی و هرگونه سؤالی را بدعت می‌دانست.

ج ـ ابن بطه عبدالله بن محمد معروف به ابن بطه، حنبلی بود و زیارت و شفاعت پیغمبر را انکار کرد و سفر برای زیارت را حرام دانسته و اعتقاد داشت شخص زائر به دلیل معصیت، بایستی نماز را کامل به جا آورد.

د ـ بربهاری ابومحمد بربهاری معاصر ابن بطه علاوه بر منع زیارت قبور، برای خداوند اعضایی چون کف دست و انگشتان، دو پا با کفشی از طلا و گیسوانی بلند قائل شد و دیدگاهی شدیداً فرقه‌گرا و متعصبانه در قبال تشیع داشته است.

ه ـ ابن تیمیه ابوالعباس احمد بن عبدالحلیم، معروف به ابن تیمیه در میان پیروان احمد بن حنبل، مهمترین احیاء کننده‌ی افکار او بود. مردی سرسخت در عقاید خود، تندخو و متعصب نسبت به مخالفان فکری و به جز نظریات خود، هیچ‌کس را قبول نداشت. عقل را سبب ضلالت و گمراهی می‌دانست و به الفاظ قرآن، حدیث نبوی و فتاوی صحابه اکتفاء می‌کرد.

و ـ محمد بن عبدالوهاب شیخ محمد فرزند عبدالوهاب نجدی که وهابیت منصوب به اوست، در عیینه تولد یافت؛ پدرش از علمای شهر و او فردی اهل مطالعه‌ی کتب و تفسیر و حدیث بود. فقه حنبلی را نزد پدر آموخت. آراءش برگرفته از ابن تیمیه بود و با تأکید بر افراطی‌گری، علاوه بر بحث نظری، به حیطه‌ی عملی نیز روی آورد. او کتابی به نام توحید نوشت و پایه‌های نظری خود را در آن معرفی نمود.

گوشه‌ای از عقاید وهابیت

آثار زیر برگرفته از عقاید ابن تیمیه است: 1. افزایش دایره‌ی بدعت به معنی اینکه هر چه در زمان پیامبر (ص) و سلف صالح نبوده، بدعت است. 2. زیارت قبر پیامبر و قبور انبیاء، صلحا و دیگر مشاهد مشرفه حرام و بدعت است. 3. ساختن ضریح و گنبد برای قبور پیامبر و امامان و ساختن مسجد در کنار آنها شرک و حرام است. 4. استمداد از انبیاء و اولیاء و صلحا، حساسیت زایدالوصفی داشته و شفاعت و توسل را حرام و توسل جوینده را مشرک و کافر می‌دانند. 5. دست و پا و جسم برای خدا قائل بوده و معتقدند در آسمان مستقر است و اگر کسی به بودن خداوند در روی عرش و بالای آسمان اعتقاد ندارد، باید او را توبه داد و اگر توبه نکرد، باید گردنش را زد.

شیخ عبدالوهاب به عقاید ابن تیمیه افزود و آنها را به حیطه عملی کشاند که موارد زیر را می‌توان نام برد: 1. به صرف دعوت اکتفا نکرد، بلکه با مخالفان با شمشیر برخورد نمود و آن را مبارزه با بدعت نام نهاد. 2. وهابیان هرگاه بر شهری تسلط می‌یافتند، ضریح‌ها، زیارتگاه‌ها، مساجد ضریح‌دار و قبور مشخص را ویران می‌کردند. 3. مصداق بدعت را به شکل شگفت‌انگیزی گسترش داده و هر چیزی در زمان پیامبر وجود نداشته، حتی نوشیدن قهوه را بدعت نامیدند (استفاده از تلویزیون، رادیو و مظاهر تمدنی جدید) اگر چه امروزه به عقاید خود عمل نمی‌کنند. 4. گسترش دامنه‌ی تکفیر مسلمانان، کافر دانستن همه‌ی مسلمانان به جز خودشان که برگرفته از عقاید خوارج است.

شیخ محمد بن عبدالوهاب خود را پیرو سلف صالح دانسته و ادعا نموده که می‌خواهد بدعت‌ها را از بین ببرد و مسلمانان را امر به معروف و نهی از منکر نمایند. سلف صالح شامل سه نسل اول مسلمانان صحابه، تابعین و تابعین تابعین می‌باشند. پیروان سلف صالح با مباحث عقلی و منطقی مخالفند، اما سلفیه‌های بعدی مانند عبده، سلفیه در پاکستان و پیروان عرفان و تصوف نیز خود را پیروان سلف صالح دانسته، ولیکن با عقاید وهابیت کاملاً مخالف هستند.

محمد بن عبدالوهاب و آل سعود و تشکیل حکومت وهابی پس از آنکه محمد بن عبدالوهاب از طرف پدر و برادرش سلیمان رانده شد، به شهر عیینه رفت؛ اما عثمان حاکم شهر بر اثر تهدید امیر احساء، او را از شهر بیرون راند و او به شهر درعیه که امیر آن محمد بن سعود بود رفت و به او قول داد که با اندیشه‌های او و قدرت سیاسی محمد بن سعود، به تمام نجد حکمرانی خواهند کرد. در آن زمان مردم درعیه در تنگدستی و فقر به سر می‌بردند، اما با حملاتی که بعدها به شهرهای دیگر نجد با تکیه بر اندیشه‌های وهابی نمودند، توانستند غنائم بسیاری به دست آورده و ثروت بسیاری جمع نمایند. علت اینکه ابن تیمیه با همان عقاید محمد بن عبدالوهاب پیروز نشد را به دو دسته عوامل داخلی و نقش استعمار مربوط دانسته‌اند:

عوامل داخلی

هنگامی که عبدالوهاب تحت تأثیر افکار ابن تیمیه قرار گرفت، آل سعود برای تحکیم پایه‌های امارت خود می‌کوشید و این اندیشه را بهترین وسیله یافت.

عوامل خارجی

مستر همفر، جاسوس انگیسی که شناخت مذهبی نسبت به اسلام داشت، عبدالوهاب را بهترین فرد برای ایجاد فرقه‌ای از اسلام که بتواند تفرقه در خاورمیانه (کشورهای اسلامی) به وجود آورده و باعث یک جنگ دائمی در بین آنان شود یافت.

طرح شش ماده‌ای که به عبدالوهاب برای رسیدن به هدف خود داد عبارت است از: 1. تکفیر همه‌ی مسلمانان و مباح بودن خون هر کس که وهابیت را نپذیرد؛ 2. خراب کردن کعبه، به دلیل اینکه زمانی جایگاه بت‌ها بوده؛ 3. سرپیچی از فرمان عثمانی و جنگ با آنان؛ 4. خراب کردن گنبدها، حرم‌ها و مکان‌های زیارتی در مکه و مدینه و سایر شهرهای مسلمانان، به بهانه‌ی مظهر شرک بودن؛ 5. انتشار استبداد ترس و اغتشاش در شهرها و مناطق اسلامی 6. قرآنی باید منتشر کرد که مقدار کم یا زیادی از احادیث در آن درج شده باشد.

که هدف آنها: 1. معرفی اسلام به عنوان یک دین بی‌روح و خشک و مرتجع (القاعده و طالبان در افغانستان) 2. گرویدن مسلمانان سایر فرق به وهابیت تا از روح واقعی اسلامی دور گردند 3. کوتاه کردن دست امپراطوری عثمانی از نجد و شبه جزیره عربستان.

سرنوشت و افکار کنونی وهابیت با روی کار آمدن آل سعود، ب

ا دو نیرو مواجه بودند؛ یک، زمامداران دینی در نجد که با هرگونه پدیده‌ی تازه‌ای (تلگراف، تلفن، اتومبیل و ...) مخالف بودند و دوم، موج تمدنی جدید که بایستی یک تعدیل در عقاید دینی را ایجاد می‌کردند تا بتوانند دلارهای نفتی را خرج نمایند؛ بدین ترتیب نووهابیت شکل گرفت. شرایط بین‌الملل به‌خصوص اشغال افغانستان توسط شوروی، این فرصت را به مقامات آل سعود داد تا مبارزه‌طلبی علمای وهابیت را به سوی افغانستان هدایت نموده و تحت عنوان جهاد با کفار روسی، برای نجات دارالاسلام متمرکز نماید تا ضمن خالی شدن احساسات جهادگرانه‌ی آنان از گزندشان مصون بماند. سال‌های درگیری در افغانستان باعث تغییر در دیدگاه‌های وهابیون گردید و نسل سوم، وهابیت مدرن به وجود آمد و عربستان همواره سعی نموده که فعالیت وهابیت در خارج از عربستان باشد تا خود در امان بماند و از آنها حمایت‌های مالی به عمل می‌آورد و امکانات فراوانی در اختیار آنها می‌گذارد. وهابیت مدرن با حمایت‌های آمریکا به عنوان آلترناتیو انقلاب ایران مطرح گردید. پس از واقعه‌ی یازده سپتامبر، آمریکا احساس نمود که دیگر ممکن است طالبان و وهابیت برای آنها مشکل‌ساز شوند، پس «نقشه‌ی راه» و «خاورمیانه‌ی جدید» را مطرح نمود. به نظر می‌رسد این جنبش که با حمایت استعمار انگلیس رشد نمود و با حمایت‌های آمریکا به حیات خود ادامه داد، دیگر برای آنها مصرف نداشته و آل سعود نیز خواستار جدا کردن خود از این ایدئولوژی بوده و چنانچه فرصت لازم را به دست آورد، به این امر اقدام خواهد نمود.

صائم کتوم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی