سنگر اندیشه و بصیرت

بصیرت به معنى دانایى، بینایى، بینایى دل، هوشیارى، زیرکى و یقین است

سنگر اندیشه و بصیرت

بصیرت به معنى دانایى، بینایى، بینایى دل، هوشیارى، زیرکى و یقین است

سنگر اندیشه و بصیرت
بسم رب الشهدا
سلام بر همه ی جویندگان فهم و بصیرت.....بصیرت به معنى دانایى، بینایى، بینایى دل، هوشیارى، زیرکى و یقین است «آنهایی که دور و بر امیرالمؤمنین بودند و ایستادند و جنگیدند، خیلی بصیرت به خرج دادند که بنده بارها از امیرالمؤمنین نقل کرده‌ام که فرمود: «لا یحمل هذا العلم الا اهل البصر و الصبر و العلم بمواضع الحق » . در درجه اول، بصیرت لازم است. معلوم است که با وجود چنین درگیری‌هایی، مشکلات امیرالمؤمنین چگونه بود. یا آن کج‌رفتارهایی که با تکیه بر ادعای اسلام، با امیرالمؤمنین می‌جنگیدند و حرف‌های غلط می‌زدند.» مقام معظم رهبری
بصیرت دهی وآگاهی بخشی یکی ازمهمترین واساسی ترین راهکار مبارزه با جنگ نرم دشمن است.... لطفا با نظرات و انتقادات خودتان من را در پیشبرد و حفظ این سنگر یاری نمایید.....
Instagram@ali.saem.katoom

نویسندگان
آخرین نظرات

مردی شاخه‌ای را که یک پیله پروانه در آن انتظار تولد را می‌کشید، پیدا کرد و با خود به خانه برد، یک روز سوراخ کوچکی در پیله پروانه ظاهر گشت، او نشست و ساعت‌های متمادی به تلاش غریزی بدن پروانه، گرداگرد آن روزنه کوچک را تماشا کرد.
به نظر می رسید که تولد پروانه خارج از تواناییش است و با کوشش و تقلای فراوان تنها توانست قسمتی از بدن خود را از آن سوراخ کوچک بیرون بکشد.
پس از مدتی این‌گونه تصور می‌شد که آن پروانه هیچ حرکتی نمی‌کند و دیگر نمی‌تواند ادامه دهد و انگار هرگونه حرکتی متوقف شده است.
بنابراین مرد تصمیم گرفت کاری کند تا شاید به پروانه کمکی کرده باشد. او یک قیچی برداشت و با دقت بسیار شروع به بریدن بقایای پیله کرد. بعد از این کار پروانه به راحتی از سوراخ پیله‌ای که توسط مرد بزرگتر شده بود بیرون آمد.
اما چیزهایی عجیب بود..... پروانه بدنی متورم اما کوچک با دو بال چروکیده و ناتوان داشت؛ مرد همچنان منتظر ماند و با نگرانی پروانه را تماشا می کرد او انتظار داشت بال‌های پروانه بزرگ و پهن شود تا بتواند این بدن را در پرواز تحمل کند، اما هرگز چنین اتفاقی نیفتاد.
زیرا در حقیقت پروانه مابقی عمر خود را با بال‌های چروکیده و تن ورم کرده به خزیدن در اطراف گذراند و از آنجا که از تجدید قوا برای دوره زندگیش ناتوان بود هرگز قادر به پرواز نبود. آنچه این مرد با مهربانی و شتاب خود انجام داد سبب این اتفاق بود.
سوراخ کوچکی که در پیله وجود داشت حکمت خداوند متعال بود و تنیدن پیله و تلاش پروانه برای خلاصی از آن روشی است که طبیعت برای جاری ساختن مایع موجود در بدن پروانه به بال‌هایش در نظر گرفته است تا بدین‌وسیله پروانه بتواند زمانی که از پیله خلاصی یافت، به پرواز در آید.
و جالب‌تر این‌که خدا محدودیت را برای پیله و تلاش برای خروج را برای پروانه به وجود آورده است... بدین صورت که در زمان خروج از پیله مایع خاصی از بدنش به شریان‌های ظریف بال‌هایش ترشح می‌شود و او را قادر به پرواز می‌کند...
بعضی اوقات تلاش و کوشش و تحمل مقداری سختی در مقابله با مشکلات زندگی دقیقا همان چیزی است که ما به آن نیاز داریم. اگر خداوند این قدرت را به ما می‌داد که به راحتی و بدون هیچ مانعی به اهداف خود برسیم و بدون هیچ ستیز و تقلایی آرزوهایمان را تحقق بخشیم شاید چنین توانایی و اراده‌ای که اکنون داریم، نداشتیم. اوست که بهترین‌ها را برای ما می‌خواهد... پس هیچ یک از کارهایش بی‌حکمت نیست...
اگر عبور از جریان زندگی بدون مواجه شدن با موانع مختلف صورت می‌گرفت، ما بی‌تحرک و ضعیف می‌ماندیم و پرواز را که همانا دستیابی به اهداف متعالی انسانیت است هرگز تجربه نمی کردیم...
بدانیم «فاصله هر مشکل تا راه‌حل، فاصله زانوان ما تا زمین است، پس هر کس در برابر خدا زانو بزند، در برابر هر مشکلی می‌ایستد.»

صائم کتوم

نظرات  (۱)

احسنت عالی بود.......

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی