سنگر اندیشه و بصیرت

بصیرت به معنى دانایى، بینایى، بینایى دل، هوشیارى، زیرکى و یقین است

سنگر اندیشه و بصیرت

بصیرت به معنى دانایى، بینایى، بینایى دل، هوشیارى، زیرکى و یقین است

سنگر اندیشه و بصیرت
بسم رب الشهدا
سلام بر همه ی جویندگان فهم و بصیرت.....بصیرت به معنى دانایى، بینایى، بینایى دل، هوشیارى، زیرکى و یقین است «آنهایی که دور و بر امیرالمؤمنین بودند و ایستادند و جنگیدند، خیلی بصیرت به خرج دادند که بنده بارها از امیرالمؤمنین نقل کرده‌ام که فرمود: «لا یحمل هذا العلم الا اهل البصر و الصبر و العلم بمواضع الحق » . در درجه اول، بصیرت لازم است. معلوم است که با وجود چنین درگیری‌هایی، مشکلات امیرالمؤمنین چگونه بود. یا آن کج‌رفتارهایی که با تکیه بر ادعای اسلام، با امیرالمؤمنین می‌جنگیدند و حرف‌های غلط می‌زدند.» مقام معظم رهبری
بصیرت دهی وآگاهی بخشی یکی ازمهمترین واساسی ترین راهکار مبارزه با جنگ نرم دشمن است.... لطفا با نظرات و انتقادات خودتان من را در پیشبرد و حفظ این سنگر یاری نمایید.....
Instagram@ali.saem.katoom

نویسندگان
آخرین نظرات

بصیرت سیاسی، به ویژه در زمان بحران و فتنه ها امری اساسی و رهایی بخش ملت ها و امت هاست. هر جامعه ای که از بصیرت سیاسی برخوردار نباشد در تاب و تب بحران ها، ناتوان از شناخت موقعیت و ترسیم درست روش دست یابی درست به اموری است که هدف ایجادی جامعه می باشد. از این روست که جامعه بی بصیرت در کوران بحران ها از درون فرومی پاشد و دست کم هزینه های گزافی را برای بی بصیرتی خویش می پردازد.

 

انسان بصیر، انسان آگاه و خردورزی است که هر حادثه و رخدادی را با پیامدهای کوتاه مدت ، میان مدت و بلند مدت آن می سنجد. در قرآن و فرهنگ اسلامی از چنین اشخاصی گاه به عنوان مدبر نیز یاد می شود، زیرا دبر و پیامدهای هر کار و مساله ای را با عقل و خرد خود می سنجد و بر اساس آن نسبت هزینه و درآمد عمل می کند. مراد از هزینه یا درآمد تنها ابعاد اقتصادی آن نیست بلکه همه هزینه ها و درآمدهایی روحی، جسمی ، مادی ، معنوی ، دنیایی و اخروی آن می باشد.

انسان دارای بصیرت سیاسی از این رو انسانی تحلیل گر می باشد. تحلیل گر انسان خردمندی است که با خردورزی و بهره گیری از جزئیات برای دست یابی به امور کلی می کوشد تا ترسیم درستی از آینده به دست دهد. آنالیز کردن تنها به تشریح و تبیین رخدادهای جزیی نیست بلکه به معنای ترسیم درست موقعیت هر رخداد در شبکه ای بزرگ و کلان تری است که از آن به نام گفتمان و هدف یاد می شود. هر رخدادی در یک موقعیتی پدید می آید و موقعیت دیگر پدیده ها را تغییر می دهد. تحلیل گر با تحلیلی که برخاسته از بصیرت سیاسی اوست، به تبیین این مساله می پردازد که رخداد کنونی در مجموعه شبکه رخدادها تا چه اندازه در مسیر رسیدن به اهداف کلان جامعه مانند امنیت و هویت ملی، تاثیر مثبت و یا منفی می گذارد؟ در نهایت تحلیل گر با تحلیل این مساله به توصیه هایی نیز برای تصحیح و اصلاح حرکت یا رخداد در صورت مخالفت با اصول اهداف و یا تثبیت آن در صورت مفید و سازنده بودن آن اقدام می کند.

واژه « تحلیل » همانند بصیر واژه ای عربی است که در زبان فارسی به معناهای مختلف به کار می رود . در لغت نامه عمید تحلیل به معنای حلال کردن ، حل کردن ، گشودن و تجزیه کردن آمده است . در فرهنگ معین در ذیل کلمه تحلیل آمده است :۱- حلال کردن ، رواشمردن ، رواداشتن ۲- دو یا چند بخش کردن لفظی را و هر بخش معینی را علی حده گرفتن و بعضی را به حال خود گذاشتن ، همچنین به معنای تجزیه کردن و از هم گذاشتن و به معنی تکبیر گفتن نیز آمده است .

آنچه از واژه تحلیل در اصطلاح و در روش تحلیل سیاسی مورد نظر است، معادل کلمه انگلیسی ANALYSIS است. از این رو، مراد از تحلیل، معنای تشریح و تبیین که در زبان انگلیسی معادل INTERPRETATION است بکار برده نمی شود . در واقع تجزیه کردن مفاهیم پیچیده سیاسی به مفاهیم جداگانه ساده تر به منظور ارائه نگاهی دقیق تر به آن پدیده سیاسی تنها بخشی از مفهوم تحلیل است ، که اساسی ترین بخش آن نیز بشمار می رود . اما نمی توان همه مفهوم « تحلیل » را به « تجزیه کردن » محدود کنیم .

اگر گفته می شود که انسان دارای بصیرت سیاسی انسان تحلیل گری است ، به این معناست که به شیوه و روشی می کوشد تا مسایل را با نوعی تجزیه کردن و ساده نمودن در یک قالب اصولی ریخته و نتایج آن را تبیین و توصیف کند که آیا این رخداد در چارچوب کلی اصول مورد نظر بوده است یا بیرون از دایره آن قرار می گیرد؟

در حقیقت انسان با بصیرت سیاسی با تحلیل کردن خود که در واقع تلاش ذهنی است می کوشد در چارچوب یک روش علمی با ۱-ساده کردن مفاهیم پیچیده ، ۲- درک اجزای تشکیل دهنده یک پدیده سیاسی ، ۳- درک ارتباط بین پدیده مورد تحلیل با سایر پدیده ها ، ۴- پیش بینی تحولات آتی با اتکا به استدلال های منطقی وعقلی نشان دهد که این رخداد در این موقعیت رخدادی، می تواند در چارچوب حقایق و اصول ارزشی مورد نظر جامعه قرار گیرد یا آن که رخدادی است که برخلاف حقیقت واقع شده و می بایست به هر شکلی از تاثیر آن کاسته یا جلوگیری به عمل آید تا اهداف کلان از دست نرود.

بنابر این ، انسان بصیر برای تحلیل کردن پدیده های سیاسی تنها به تشریح و تبیین پدیده مورد تحلیل اکتفا نمی کند، بلکه با کاوشی ذهنی سعی می کند از ظواهر پدیده به امور پنهانی دست یابد و موقعیت خود و رخداد را با توجه به اهداف جامعه موقعیت سنجی ، داوری و ارزیابی کرده و توصیه های مفید و سازنده ای نیز در ارتباط با رخداد ارایه دهد. در یک سطح کلان تر وی می تواند مفاهیمی را که افراد عادی قادر به درک آنها نیستند به زبان ساده و قابل درک به دیگران متنقل کند و دستگیر آنان نیز باشد.

در حقیقت انسان دارای بصیرت سیاسی انسان تحلیلگری نیز می باشد که از روش تحلیل سیاسی برای دست یابی به موقعیت درست خود و جامعه در هنگام وقوع رخدادها به ویژه فتنه ها و بحران سود می برد. به سخن دیگر ، وی با استفاده از روش تحلیل سیاسی و بهره گیری از اصول و شیوه های تحلیل صحیح از پدیده های سیاسی می کوشد تا به ساده ترین راه ممکن رخدادها و نیز مفاهیم پیچیده سیاسی را ارزیابی کرده و تحلیل دقیقی از آن ارایه داده و بر زوایای پنهان آن روشنایی افکند و توصیه های مقتضی را به دیگران ارایه دهد.

براین اساس ، انسان بصیر سیاسی تنها یک تحلیل گر صرف سیاسی نیست که تنها به ساده تر کردن مفاهیم و یا رخدادها بپردازد و آن را به دیگران منتقل کند، بلکه می کوشد تا هر رخداد و مفهومی را با توجه به اهداف کلان و اصلی جامعه ارزیابی و سنجش کند. پس ارزیابی و داوری درباره رخدادها در کنار توصیه های لازم برای برونرفت یا واکنش نسبت به یک رخداد و بحران از لوازم وویژگی ها بلکه مولفه های آن می باشد.

گزارش های تاریخی قرآن ، تحلیل رخدادها

در آموزه های وحیانی قرآن به انسان آموخته می شود تا هر رخدادی را از زوایای گوناگون تحلیل کند. گزارش های قرآنی از رخدادهای تاریخی در حقیقت مجموعه آموزشی و کارگاهی است که آدمی را توانا می سازد تا به تحلیل رخدادها اقدام کنند. خداوند در هر گزارشی از رخدادهای تاریخی، در مقام اهل بصیرتی می نشیند که به تحلیل واقعه و رخداد می پردازد و آثار و تبعات آن را به همراه توصیه های لازم به عنوان عبرت و پند ارایه می دهد.

اگرخوانندگان آیات قرآنی، به عنوان تعلیمی به آن بنگرند می توانند از تحلیل خداوند به قدرت و توانایی تحلیل رخدادها دست یابند. اصولا می توان گفت که هدف خداوند از گزارش های تحلیلی در آیات قرآنی، ایجاد انسانی دارای بصیرت و قوه تحلیل رخدادها می باشد. بنابراین می بایست با این هدف به سراغ آموزه های قرآنی رفت.

هر رخدادی در قرآن گاه بارها و بارها تحلیل می شود و در هر تحلیلی با توجه به یکی از اصول ارزشی و اهداف تعلیمی عالی، توصیف، تبیین و توصیه جداگانه و جدیدی ارایه می شود. از این روست که گفته اند آیات قرآنی تکرار بر نمی دارد، زیرا هر آیه ای مطابق و متناسب به موقعیت خود، معنای خاصی را ارایه می دهد و تحلیل جدیدی را به خوانندگان منتقل کرده و دستور و فرمان و توصیه ای خاص را بیان می کند.

آموزه های قرآنی حتی در بیان رخدادهای به ظاهر شخصی و اختصاصی این شیوه را در پیش گرفته است. از این رو نمی توان داستان دیدار حضرت موسی (ع) با عالم ربانی یا داستان مهمانی حضرت ابراهیم (ع) و بشارت فرزند به سارا رخدادی منحصر به فرد ارزیابی کرد و آن را "قضیه فی واقعه " دانست، بلکه رخدادی است که می بایست در چارچوب اصول ارزشی و اهداف آفرینش و هدایتی قرآن ارزیابی و داوری کرد.

بصیرت سیاسی ، تحلیل در چارچوب اصول

بصیر سیاسی کسی است که رخدادها را در چارچوب اصول کلی و اهداف اصلی تجزیه و تحلیل کند. به این معنا که می بایست ارزیابی کند که هر رخدادی تا چه اندازه در قالب اصول ارزشی جامعه و اهداف آن می گنجد یا از آن بیرون است؟ کسی که نتواند این گونه عمل کند از خرد سیاسی بی بهره است. بسیاری از افراد در همین بحران انتخاباتی کشور نشان دادند که تا چه اندازه از بصیرت سیاسی بی بهره بوده اند.

این رخداد سیاسی با همه ریزش های بزرگ و خطرناکش دارای رویش های بزرگ سیاسی و درس عبرت ها و پندهای بسیاری بوده است. در بحبوبه این بحران سیاسی که در تعبیر قرآنی از آن به فتنه و آزمون بزرگ یاد می شود، دانسته شد که برخی از افراد از تدبیر سیاسی برخوردار نمی باشند، زیرا به پیامدهای میان مدت و بلندمدت رفتار سیاسی خویش نیاندیشند. این در حالی است که انسان دارای بصیرت سیاسی و اهل تدبیر، هر گامی را که بر می دارد می بایست تا دهمین یا صدمین آثار آن نیز توجه داشته باشد. هر چند که این حرکت و یا گام سیاسی در کوتاه مدت تاثیر مثبتی برای فعال سیاسی دارد ، ولی اهل بصیرت سیاسی می داند که تاثیرات آن در بلند مدت تا چه اندازه است؟

هر کسی که رخدادی را تحلیل می کند و یا در ایجاد رخدادی مشارکت فعال دارد می بایست دارای بصیرت سیاسی باشد و اقدام خود را در چارچوب اصول اساسی نظام سیاسی و اهداف جامعه و ارزش های آن قرار داده و ارزیابی کرده و سپس بر اساس آن به انجام آن مبادرت ورزد.

در بحران اخیر انتخاباتی به خوبی معلوم شد که مدعیان چندی از اهل بصیرت سیاسی ، ناتوان تر از توده های مردم بودند. در حالی که توده های مردم ، حرکت های طغیانی و آشوبی را در چارچوب اهداف و اصول و نظام جامعه اسلامی ارزیابی نمی کردند برخی از اشراف و ملا همانند اشراف و ملای مترف بنی اسرائیل عمل کردند و به دور از اهداف اسلام و نظام اسلامی موضع گیری نمودند. هر چند که به سبب ضعف قوه قضائیه کشور و چیرگی نظام اشرافی بنی اسرائیل که تنها قضاوت تشدیدی را در حق توده های مردم اعمال می کند و اشراف را از دایره اجرای حدود و تعزیرات و مواخذه بیرون نگه می دارد( نگاه کنید به داستان گاو بنی اسرائیل و مساله داوری بردن یهودیان به پیامبر(ص) برای رهایی از اجرای سنگسارکردن یک مرد و زن اشراف) ، این دولتمردان و اهالی قدرت توانستند از مواخذه و مجازات بگریزند ولی دست کم این معنا به مردم نشان داده شده است که بسیاری از ایشان شایسته رهبری نبوده و نیستند ، زیرا از تن تحلیل سیاسی به مفهوم اسلامی و قرآنی آن بر نمی آیند و نمی توانند موقعیت خود و رخداد و اهداف نظام را به درستی بسنجند ، تبیین کنند و توصیه های لازم برای حرکت خود و دیگران را ارایه دهند.

در فتنه جنگ های داخلی عصر نخست اسلامی نیز این گونه بود. حتی برخی از نخبگان سیاسی و علمی کشور چون عمار یاسر نتوانست موقعیت خود را نسبت به علی(ع) و معاویه تعریف کند. این گونه است که عمار یاسر در آغاز درگیری ها و جنگ های داخلی نقش بی طرفی را بازی می کند و در نهایت با تاخیری سوال برانگیز به گروه علوی می پیوند.

در جریان فتنه سبز اموی در برابر انقلاب سبز علوی دیده شده که چگونه برخی از نخبگان سیاسی کشور ناتوان از تحلیل بصیرت گونه درست بودند. در این جریان حتی برخی در دام کاریکاتور پنجاه و هفتی انقلاب افتادند و خواستند با ارزش های اسلامی به جنگ نظام ولایی اسلام بروند که در نهایت معلوم شد که نظامی که کاریکاتوریست های انقلابی هشتاد و هشت آن را رهبری می کنند همان نظام سلطنت فرعونی و دیکتاتوری است که می خواهد در برابر نظام علومی و ولایی بیایستد.

جریان فتنه سبز اموی با هوشیاری کسانی لو رفت که هر رخدادی را در ترازو و میزان اصول و ارزش های انقلابی و اسلامی قرار می دادند و به سادگی راه خود را از چاه امویان باز می شناختند. این گونه است که فریادهای مرگ بر دیکتاتور امویان سبز پوش نشان داد که ایشان برای این که در خانه اهل بیت (ع) را گل بگیرند و ببندند این گونه فریادهای الله اکبر سر می دهند تا قرآن را بر سر نیزه کرده علی را دوباره خانه نشین سازند. اگر به سفارت روسیه حمله می کنند برای این که سفارت امریکا از یاد برود و اگر به چین می تازند برای آن که داستان اسرائیلی ها از اندیشه ها دور شود.

توده مردم با اصول ارزشی به سادگی هم شخصیت ها و هم ارزش های جایگزین ایشان را شناخت و به مقابله با آن برخاست و این خود نشان می دهد که مردم ایران تحلیل گران با بصیرت سیاسی بسیار بالایی هستند که وام دار آموزش های قرآنی و معارف اهل بیتی (ع) می باشند. این در حالی است که سران بسیاری که خود را وام دار انقلاب یا مدعی انقلاب می دانستند در آزمون فتنه ای شکست خوردند و معلوم شد که از بصیرت سیاسی بهره ای نبرده اند.

صائم کتوم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی