خسرو معتضد:
آن یکی زن ندارد این یکی سه زن میگیرد!
در روزنامهای خواندم آمار طلاق رو به افزایش است. دروغ و اغراق هم ننوشته بود. فقط ننوشته بود آمار ازدواج هم رو به کاهش است.
به نظر اینجانب مسایل معیشتی، بیش از مسایل خصوصی و مناسبات عاطفی یکی از طرفین یا تحت تأثیر فیلمهای ماهوارهای قرار گرفتن که زوجهها یا زوجها را تشویق میکند از خانواده خود فاصله بگیرند، مصرف زدگی، تنوع طلبی، فساد اخلاقی، اختلال روانی، ترک نفقه در طلاق اثر میگذارد. در گذشته هزینه زندگی به این سنگینی نبود. استراحت و سفر و فاصله دادن به کار و تلاش متداول بود. نگاهی به نرخ سفرهای توریستی داخلی بکنید. سفر به شهرهای ایران چه هزینههای گزافی در بردارد. امسال مردم مگر طبقه توانگر نومن کلاچرکه پولهای میلیاردی بادآورده دارند، به علت گران شدن دلار کمتر به سفرهای خارجی میروند. آن وقت به جای اینکه مردم را به ایرانگردی تشویق کنیم بلیت هواپیماهای کیش را به بهای یک میلیون تومان آنهم به دست دلالان میسپارند. مرد خسته، به خانه میرسد. غذای گوارا و پر پروتئین در خانه آماده نشده است. زن هزار گونه توقع بجا و بیجا دارد که مرد قادر به تأمین آنها نیست. وجود یک محصل یا یک دانشجو در هر خانه بسیار گران تمام میشود. با حقوق ناچیز اداری کجا مرد میتواند تمام احتیاجات خانواده را تأمین کند؟ باور کنید این روزها نزد جوانان از لزوم ازدواج سخن گفتن کار دشواری است. پسران جوان تعجب میکنند وقتی پدران و مادران به آنان پیشنهاد زن گرفتن میدهند. آنان میپرسند اتاق راحت خانه پدری، سرویس مرتب صبحانه و ناهار و شام و ناز و اطوار را رها کنند و متحمل هزینههای سنگین و طاقت فرسای ازدواج از خواستگاری و هدایای گران قیمت و طلا و جواهر و انگشتر و آیینه و شمعدان و هزینه شام عروسی و جشن و پایکوبی بشوند. عروس خانم نیاز به آپارتمان دارد. اجاره آپارتمان با پیش پرداخت سر به جهنم میزند. اگر جهیزیه هم همراه بیاورد بالاخره باز باید شوهر متحمل تهیه لوازم ضروری خانه بشود. هنوز سالی نگذشته پرسشها آغاز میشود. آیا داماد محترم با آغا محمدخان قاجار خویشاوندی دارد که خبری از آبستنی عروس خانم نیست؟ آبستنی خود مصیبتی است هزینه بیمارستان و زایمان سر به میلیونها تومان میزند. گذشت آن زمان که با صد هزار تومان، دویست هزار تومان سر و ته زایمان تمام میشد. حالا میلیونی است نوزاد به خانه میآید و باید فکر شهریه دبستان و دبیرستان و دانشگاهش را کرد. از سوی دیگر در جامعه تفریح وجود ندارد. تفریح مردم شده رفتن به چلوکبابی و جوجه کبابی و گهگاه بیرون شهر در آن رستورانهای سنتی که خون پدر را همراه با اغذیه و سالاد و نوشابه مطالبه میکنند. همه این عوامل ازدواج را کاهش میدهد. اگر هم درصد ازدواج ظاهراً زیاد باشد نرخ طلاق هم بالا رفته است. مهریههای سنگین که به تقلید از عربستان سعودی و امارات عربی و کویت و قطر و فجیره و رأس الخیمه متداول شده، عروس خانم را هموزن طلا افزایش قیمت داده است. این رسوم در ایران نبود. در ایران زن شخصیت داشت. بهای مهریه معقول و بیشتر برای تحکیم بنیان خانواده بود. در عربستان زمان جاهلیت و عصر اموی و عباسی که اعراب به آداب و عادات قبل از اسلام برگشته بودند زنان را کیلویی و منی با سکههای زر میخریدند. برای کنیزان خوشگل و مه پیکر و خوش سخن، خلفا چند هزار سکه طلا میپرداختند. توانگران نیز چنین میکردند. در ایران مهریه عروس بسیار متناسب بود. از امارات عربی و کشورهای به نفت رسیده آن سوی خلیج فارس رسم طلا فروختن به ایران سرایت کرد. این است که جوانان زن نمیگیرند. ندارند که زن بگیرند. در عوض توانگران و حاجی آقاهای به ثروت رسیده تند تند زن دوم و سوم و چهارم میگیرند. درست برگشتهایم به عصر خسرو پرویز که به او دشنام میدهند چرا 3000 زن و 10000 کنیز داشت، اما نومن کلاچرهای ما در آرزوی تقلید کارهای او میسوزند! ارقام وحشتناک مهریه که عندالمطالبه قابل پرداخت است، عده زیادی از مردان را به زندانها انداخته است پس ازدواج دیگر عشق و عطوفت و تشکیل خانواده نیست، بلکه یک معامله تجاری است که همه سودها به سود یک طرف یعنی زوجه احتساب میشود