سنگر اندیشه و بصیرت

بصیرت به معنى دانایى، بینایى، بینایى دل، هوشیارى، زیرکى و یقین است

سنگر اندیشه و بصیرت

بصیرت به معنى دانایى، بینایى، بینایى دل، هوشیارى، زیرکى و یقین است

سنگر اندیشه و بصیرت
بسم رب الشهدا
سلام بر همه ی جویندگان فهم و بصیرت.....بصیرت به معنى دانایى، بینایى، بینایى دل، هوشیارى، زیرکى و یقین است «آنهایی که دور و بر امیرالمؤمنین بودند و ایستادند و جنگیدند، خیلی بصیرت به خرج دادند که بنده بارها از امیرالمؤمنین نقل کرده‌ام که فرمود: «لا یحمل هذا العلم الا اهل البصر و الصبر و العلم بمواضع الحق » . در درجه اول، بصیرت لازم است. معلوم است که با وجود چنین درگیری‌هایی، مشکلات امیرالمؤمنین چگونه بود. یا آن کج‌رفتارهایی که با تکیه بر ادعای اسلام، با امیرالمؤمنین می‌جنگیدند و حرف‌های غلط می‌زدند.» مقام معظم رهبری
بصیرت دهی وآگاهی بخشی یکی ازمهمترین واساسی ترین راهکار مبارزه با جنگ نرم دشمن است.... لطفا با نظرات و انتقادات خودتان من را در پیشبرد و حفظ این سنگر یاری نمایید.....
Instagram@ali.saem.katoom

نویسندگان
آخرین نظرات


ماجرایی بسیار زیبا و واقعی

خانوووووووم....شــماره بدم؟؟؟؟؟؟
خانوم خوشــــــگله برسونمت؟؟؟؟؟؟؟
خوشــــگله چن
لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟؟؟؟؟؟

اینها جملاتی بود که
دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!

بیچــاره
اصـلا" اهل این حرفـــــها نبود...این قضیه به شدت آزارش می داد

تا جایی که چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرک شود
و

به محـــل زندگیش بازگردد.
روزی
به امامزاده ی نزدیک دانشگاه رفت...

شـاید می خواست گله کند
از وضعیت آن شهر لعنتی....!

دخترک وارد حیاط امامزاده
شد...خسته... انگار فقط آمده بود گریه کند...

دردش گفتنی
نبود....!!!!

رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر
کرد...وارد حرم شدو کنار ضریح

نشست.زیر لب چیزی می گفت
انگار!!! خدایا کمکم کن...

چند ساعت بعد،دختر که کنار ضریح
خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد...

خانوم!خانوم! پاشو سر
راه نشستی! مردم می خوان زیارت کنن!!!

دخترک سراسیمه بلند
شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت ۸ خود را

به خوابگاه
برساند...به سرعت از آنجا خارج شد...وارد شــــهر شد...

امــــا...اما انگار چیزی شده بود...دیگر کسی او را بد نگاه نمی
کرد..!

انگار محترم شده بود... نگاه هوس آلودی تعـقــیبش
نمی کرد!

احساس امنیت کرد...با خود گفت:مگه میشه انقد زود
دعام مستجاب

شده باشه!!!! فکر کرد شاید اشتباه می کند!!!
اما اینطور نبود!

یک لحظه به خود آمد...
دید چـــادر امامــزاده را سر جایش نگذاشته...!

صائم کتوم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی