اولش یک کم به سلولهای خاکستری مخمون فشار بیاریم و یه چیزایی یاد بگیریم تا بعد به موضوع و نتیجه گیری برسیم. کره زمین سیاره کوچکیه که با قطر 13000کیلومتریش حدود یک میلیون برابر از خورشید کوچیک تره. زمین 10 دقیقه نوری تا خورشید و چهارسال نوری با ستاره بعدی و 14 میلیارد سال نوری با دورترین ستاره ای که تاحالا رصد شده فاصله داره. حدود 10 هزار کهکشان تاحالا تخمین زده شده که کهکشان ما(راه شیری)حدود 200 میلیارد ستاره داره که خورشید یکی از اونها است. درمقابل این غول کهکشان اگر خیلی خیلی ارفاق کنیم میتونیم زمین رو به اندازه یک هسته آلبالو تصور کنیم. خوب که چی؟ صبرکنید الان میگم. شما اندازه خودت رو روی این هسته آلبالو تصورکن. چقد هستی؟ من که با حساب سرانگشتی میگم هیچی نیستم.یعنی دقیقتر بگم هیچی هیچی نیستم.واگر واقع بینانه بگم به اندازه یک نقطه هیچی هم نیستم. شما هم ممکنه یک کم از من چاق تر باشی و مثلا نقطه درشت تری از هیچی باشی. خوب حالا که چی؟ صبرکنید الان میگم. 10 هزار کهکشان رو با میلیاردها ستاره و چند برابر اونها سیاره و قمر یکی ساخته که ما صداش میکنیم خدا. کیهان خیلی خیلی بزرگه و فهم بزرگی چندمیلیارد سال نوری برای کله من ممکن نیست ولی هرچی هست خدا از اون بزرگتره. یعنی زبونم لال نمیگم که مثلا خدا حجم داره و میخوام اندازش رو تصورکنم نه بی خیال. اصلا لغت "بزرگ" رو با "عظیم" عوض میکنم که دچار کج فهمی نشم و موضوع یه جوری پیچونده بشه. و اما بقیه صحبت. منِ یک لا قبا قبول کردم که هیچیم ولی یکی مثل آقا اوباما با دسته گلایی که تو عراق و افغانستان به آب داده از هیچی هم هیچی تره.(اینو داشته باشین) حالا مثلا قرار باشه که هیچی با هیچی تر 6 ماه دیگه یه صحبت دو دقیقه ای داشته باشن. اونوقت هیچی چیکارمیکنه؟الان میگم. 6 ماه روی نطق 2 دقیقه ایش کار میکنه که یه دفه سوتی نده. ولی اگر همین هیچی بخواد با اون عظیم صحبت کنه.چیکارمیکنه؟الان میگم. بسم الله الرحمن ارحیم.الحمدالله الرب العالمین(یه خمیازه طولانی) الرحمن الرحیم مالک یوم الدین(حواسش میره پیش زنگ موبایلش که اینموقع شب کی میتونه باشه)خلاصه همینطوری تا آخرش. حالا جالبش اینه که آخدا اینقدر این جمله ها رو شنیده که همش رو از حفظه ولی ما سعی میکنیم که مثلا ولضالین رو یک طوری بگیم که اشتباه از آب در نیاد. حالا نماز تو سر هیچی بخوره، بقیه وقتا از خدا چی ها میخواد. وامیسته جلوی اون عظمت و بی خودی وقتشو میگره و مثلا میگه: خدایا یه وام واسه فلانی جور کن که از این آلاخون والا خونی در بیاد و از عزب اوقلی بودن خلاص بشه. تازه بعضی وقتا حتی فکر کرده توی اداره ها رفته و بهش رشوه هم پیشنهاد میکنه و میگه ، اگه وام اون رو جور کنی یه هزار تومنی میندازم تو جعبه صدقات.
خوب حالا آخر کار چه نتیجه ای میگیریم؟آلان میگم. آخه بنده خدا، پرت و پلا که نتیجه گیری نداره.
خوب حالا آخر کار چه نتیجه ای میگیریم؟آلان میگم. آخه بنده خدا، پرت و پلا که نتیجه گیری نداره.
