درویشی کودکی داشت که از غایت محبّت، شبْ پهلوی خودش خوابانیدی
شبی دیدکه آن کودک در بستر می نالد و سر بر بالین می مالد
گفت: ای جان پدر چرادر خواب نمی روی؟
گفت: ای پدر! فردا روزِ پنج شنبه است و درس های یک هفته پیشِ استاد عرضه می باید
از بیم در خواب نمی روم مبادا که درمانم
آن دوریش صاحب حال بود. این سخن بشنید نعره ای زد و بیهوش شد
چون با خود آمد گفت: واویلا، وا حَسْرَتا
کودکی که درسِ یک هفته پیش معلّم عرض باید کرد شب در خواب نمی رود
پس مرا که اعمالِ هفتاد ساله در روز مظالم بر خدایِ عالم الاَسرار عرض باید کرد
حال چگونه باشد؟
قالَ رَسُولُ الله صلى الله علیه وآله
حاسِبُوا اَنْفُسَکُمْ قَبْلَ اَنْ تُحاسَبُوا
به محاسبه نفس خویش بپردازید پیش از آنکه حساب رسى شوید
شبی دیدکه آن کودک در بستر می نالد و سر بر بالین می مالد
گفت: ای جان پدر چرادر خواب نمی روی؟
گفت: ای پدر! فردا روزِ پنج شنبه است و درس های یک هفته پیشِ استاد عرضه می باید
از بیم در خواب نمی روم مبادا که درمانم
آن دوریش صاحب حال بود. این سخن بشنید نعره ای زد و بیهوش شد
چون با خود آمد گفت: واویلا، وا حَسْرَتا
کودکی که درسِ یک هفته پیش معلّم عرض باید کرد شب در خواب نمی رود
پس مرا که اعمالِ هفتاد ساله در روز مظالم بر خدایِ عالم الاَسرار عرض باید کرد
حال چگونه باشد؟
قالَ رَسُولُ الله صلى الله علیه وآله
حاسِبُوا اَنْفُسَکُمْ قَبْلَ اَنْ تُحاسَبُوا
به محاسبه نفس خویش بپردازید پیش از آنکه حساب رسى شوید