سنگر اندیشه و بصیرت

بصیرت به معنى دانایى، بینایى، بینایى دل، هوشیارى، زیرکى و یقین است

سنگر اندیشه و بصیرت

بصیرت به معنى دانایى، بینایى، بینایى دل، هوشیارى، زیرکى و یقین است

سنگر اندیشه و بصیرت
بسم رب الشهدا
سلام بر همه ی جویندگان فهم و بصیرت.....بصیرت به معنى دانایى، بینایى، بینایى دل، هوشیارى، زیرکى و یقین است «آنهایی که دور و بر امیرالمؤمنین بودند و ایستادند و جنگیدند، خیلی بصیرت به خرج دادند که بنده بارها از امیرالمؤمنین نقل کرده‌ام که فرمود: «لا یحمل هذا العلم الا اهل البصر و الصبر و العلم بمواضع الحق » . در درجه اول، بصیرت لازم است. معلوم است که با وجود چنین درگیری‌هایی، مشکلات امیرالمؤمنین چگونه بود. یا آن کج‌رفتارهایی که با تکیه بر ادعای اسلام، با امیرالمؤمنین می‌جنگیدند و حرف‌های غلط می‌زدند.» مقام معظم رهبری
بصیرت دهی وآگاهی بخشی یکی ازمهمترین واساسی ترین راهکار مبارزه با جنگ نرم دشمن است.... لطفا با نظرات و انتقادات خودتان من را در پیشبرد و حفظ این سنگر یاری نمایید.....
Instagram@ali.saem.katoom

نویسندگان
آخرین نظرات

شهید ذوالفقار عزالدین در خواب دید که سرش گوش تا گوش بریده میشود. با ترس از خواب بیدار شد ولی دوباره به خواب رفت. این بار مولای ما امام حسین را دید که در خواب به او میگوی: "عزیزمن سر تورا خواهند برید همانطور که بر سر من در واقعه کربلا گذشت اما دردی حس نخواهی کرد چون فرشتگان از هر طرف تو را در بر خواهند گرفت".
وقتی ذوالفقار بیدار شد این خواب را برای دوستانش تعریف کرد و آنها به نوبه خود بعد از شهادتش به خانواده اش خبر دادند...
اما چیز عجیب آنکه مادر شهید ذوالفقار یک روز قبل از شهادتش خواب دید که حضرت زینب(س) پیشاپیش یک نعش سفید و نورانی که بر دست فرشتگان است راه میرود..یکی از دستهای شهید هم قطع شده بود ..
شهید ذوالفقار عزالدین به دست سلفی های سوریه به شهادت رسید و در حال حاضر هم بدنش هنوز در دست این اشقیاء است .آنها بعد از آنکه سرش را از تنش جدا کردند به کار فجیع خود افتخار کردند و خواستند نام حضرت زهرا(س) که بر سینه شهید نقش بسته بود با خنجرهای خود از بین ببرند...
روحش شاد...

 

صائم کتوم



بسیاری از ورانشناسان محبت کردن والدین به فرزندان را یک اصل راهبردی در تربیت فرزندان می دانند


توجه به بنیان خانواده و تربیت فرزندانی صالح و سالم در آموزه های دینی فراوان مورد تاکید واقع شده و برای هر بخش آن دستوراتی وارد شده است.
روایت زیر که به ما محبت کردن به فرزندان را می آموزد یکی از موضوعات ساده اما مهم در تربیت فرزندان به شمار می رود چراکه ریشه برخی از انحرافات، کمبودهای عاطفی افراد است که با کوچکترین محبت از سوی افراد فرصت طلب به سمت آنان سوق داده می شوند.
پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم می فرمایند:
فرزندانتان را ببوسید که در برابر هر بوسه ای درجه ای در بهشت خواهید داشت و فاصله میان دو درجه پانصد سال است(مکارم الاخلاق ص 220)

صائم کتوم


به نقل از فارس، مفهوم «ظهور» مفهومی است اجتماعی و نشانگر تحول فرد و جامعه در آن دوران. بر این اساس می‌توان این مفهوم را مفهومی کاربردی و نه نظریه پردازانه دانست. از این رو، کمترین مباحث این گفتار پیرامون مباحثی است که از ارزش اجتماعی کافی برخوردار نیستند. در ادامه به پاسخ آیت‌الله محمدعلی ناصری استاد اخلاق و مدیر حوزه علمیه حضرت ولی عصر(عج) درباره برخی ویژگی‌های حضرت مهدی(عج) اشاره می‌شود که این مباحث توسط مجید هادی‌زاده به رشته تحریر در آمده است


*ظهور مصحف امیرالمؤمنین(ع) به وسیله امام عصر(عج)
می‌دانیم که پس از فاجعه رحلت پیامبر اکرم(ص) که عالم هستی هنوز داغدار آن است، امیرالمؤمنین(ع) نخست به جمع و ترتیب قرآن کریم به همراه اشاره به تفسیر آیات، شأن نزول آنان، تبیین مکی و مدنی و لیلی و نهاری بودن آنان و ... پرداختند؛ آن گاه رداء بر قامت خود گرفتند و از منزل خارج شدند، آن حضرت، آن مصحف شریف را بر در مسجد پیامبر بر اصحاب و دیگر مردمان نمودند، اما آنان به تحریک گروهی خاص از پذیرش آن سرباز زدند و آن حضرت نیز با اشاره به اینکه دیگر هرگز آن را نخواهند دید، آن کتاب ارجمند را به منزل باز گردانیدند.
در اینکه متن آن مصحف با متن مصحف فعلی موجود در جهان اسلام یکسان است و قرآن کریم از هر گونه تحریف به دور بوده است؛ هیچ تردیدی نیست، چه اقسام تحریف از تحریف به حذف، تحریف به تبدیل و تحریف به زیاده، در قرآن کریم راه ندارد؛ و آنچه امروزه به عنوان قرآن کریم به دست ما است، بنا بر حفظ الهی همان قرآن نازل شده بر پیامبر اکرم(ص) است که بدون کوچکترین دگرگونی - ولو در حد یک حرف - به دست ما رسیده است.
مصحف امیرالمؤمنین(ع) اما گذشته از متن وحی، تفسیر و تأویل آن را نیز به همراه خود داشته است. این مصحف هم اکنون به همراه حضرت حجت(عج) است و به وسیله ایشان در زمان ظهور آشکار خواهد شد. از این رو مصاحبت دائمی با قرآن کریمی که به تدوین اول‌الاوصیاء فراهم شده را می‌توان از خصائص خاتم‌الاوصیاء دانست.

صائم کتوم
راه های نفوذ شیطان از نگاه قرآن؛
شیطان از اختیار انسان، سوء استفاده می کند 

  

شیطان، قوم سبأ را مجبور به گمراهى نکرد، که به اجبار او را پیروى کنند تا در نتیجه معذور باشند، بلکه خود آنان به سوء اختیارشان شیطان را پیروى کردند...






در آیات 20 و 21 سوره سبأ قرآن کریم آمده است: وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَیهْمْ إِبْلِیسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِیقًا مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ/ و به راستى ابلیس گمان خویش را درباره آنان درست یافت؛ پس(همه) جز گروهى از مؤمنان از او پیروى کردند.
وَ مَا کَانَ لَهُ عَلَیهِْم مِّن سُلْطَانٍ إِلَّا لِنَعْلَمَ مَن یُؤْمِنُ بِالاَْخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْهَا فىِ شَکٍ‏ّ وَ رَبُّکَ عَلىَ‏ کلُ‏ِّ شىَ‏ْءٍ حَفِیظٌ/ و او را بر آنان چیرگى نبود مگر براى آنکه: آن کس را که به جهان واپسین ایمان دارد از آن کس که بدان در شک است معلوم داریم. و پروردگار تو بر هر چیزى نگاهبان است.

صائم کتوم

بسم الله الرحمن الرحیم و ایاه نستعین

مراتب اسرار نماز
سحر، مناسب ترین زمان برای رازیابی نماز
نماز عصارۀ اسفارچهرگانه
خرق حجاب ظلمانی و نورانی توسط نماز
سیری در کتاب «سرّ الصلوة» حضرت امام خمینی(قدس سرّه)
هماهنگی شریعت و طریقت و حقیقت از نظر امام خمینی(قدس سرّه)
مهم‌ترین رکن معراج حقیقی دو چیز است
سرّ اباحه مکان نمازگزار و اقسام فتح
سرّ تکرار تکبیر
سرّ تسلیم در پایان نماز



بحث پیرامون راز هر چیزی، فرع وجود آن است، زیرا معدوم بی‌راز است. نماز از آن جهت که دارای وحدت اعتباری بوده و وحدت مساوق هستی است، از وجود حقیقی بهره‌ای نداشته، قهراً رازی هم نخواهد داشت؛ لیکن از آن حیث که دارای ریشه تکوینی است، و آن مبدأ تکوینی و موجود حقیقی، در منطقه اعتبار به صورت مجموع حرکت‌ها و سکون‌ها و گفتارهای جارحه و جانحه ظهور کرده است، حتماً دارای سرّی خواهد بود؛ چنان‌که قرآن دارای ظاهری اعتباری است، چون مجموع حروف و حرکات است، و دارای باطنی حقیقی است؛ نظیر ﴿اُم الکتاب﴾ [1] که ﴿علی حکیم﴾ [2] است.
تمثّل ملکوتی نماز در برزخ نزولی در معراج نبی اکرم‏ص، و در برزخ صعودی در قبر مؤمن،نشانه وجود حقیقی‌داشتن آن قبل از اعتبار دنیایی، و نیز بعد از آن خواهد بود، و آن اعتباری که محفوف به دو حقیقت بوده و مسبوق به وجود حقیقی و ملحوق به آن است، دارای زیر بنای حقیقی بوده و رمز رازیابی او انس با سابق و لاحق او است، و چون این سبق و لحوق زمانی نیست که با معیّت زمانی سازگار نباشد، بنابراین، هرجا نماز باشد، آن سابق و لاحق ملکوتی، با این امر اعتبار ملکی همراه خواهند بود.
آنچه در قلمرو اعتبار قرار دارد، مانند احکام و آداب نماز، به عهده فقه و دعا و اخلاق است، و آنچه از مرحله وجوب و ندب اعتباری گذشته به حالت نفسانی و شهود عینی رسیده است، در محدوده سرّ نماز و مانند آن واقع می‌شود؛ از این جهت، می‌توان همه اسرار نماز را که برای نماز شخص حاضر است، در نماز کوتاه مسافر یافت، و همه آنها را در نماز اَخرس بیماری که قادر بر هیچ رفتار و گفتار نمی‌باشد، جست‌وجو کرد، بلکه بر نماز غریقی که فقط با اشاره مژه و انبعاث دل انجام می‌شود، مترتب دانست؛ چنان‌که آثار فقهی آن، از قبیل سقوط قضا بر آن مترتب است.

صائم کتوم

ﭼﻘﺪر ﺧﻨﺪه دار است ﮐﻪ ﯾﮏ ﺳــﺎﻋﺖ ﺧﻠﻮت ﮐﺮدن ﺑﺎ ﺧﺪا ﻃﻮﻻﻧﯽ و ﻃﺎﻗﺖ ﻓﺮﺳﺎﺳﺖ، وﻟﯽ 90 دﻗﯿﻘﻪ ﺑﺎزی ﯾﮏ ﺗﯿﻢ ﻓﻮﺗﺒﺎل ﻣﺜﻞ ﺑﺎد ﻣﯽ ﮔﺬرد!
ﭼﻘــﺪر خنده دار است ﮐﻪ ﺻﺪ ﻫﺰار ﺗﻮﻣــﺎن ﮐﻤﮏ در راه ﺧﺪا ﻣﺒﻠﻎ ﺑﺴــﯿﺎر هنگفتی است، اﻣﺎ وﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻫﻤان ﻣﻘﺪار ﭘﻮل ﺑﻪ ﺧﺮﯾﺪ ﻣﯽ روﯾﻢ ﮐﻢ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ می آید!
ﭼﻘﺪر خنده دار است ﮐﻪ ﯾﮏ ﺳــﺎﻋﺖ ﻋﺒﺎدت، ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ می آید، وﻟﯽ دو ﺳﺎﻋﺖ ﻓﯿﻠﻢ دﯾﺪن ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﻣﯽ ﮔﺬرد!
ﭼﻘــﺪر خنده دار است ﮐﻪ وﻗﺘﯽ ﻣﯽ ﺧﻮاهیم دﻋﺎ ﮐﻨﯿﻢ، ﻫﺮ چه ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ، ﭼﯿــﺰی ﺑﻪ ذهن ما نمی آید، اﻣﺎ وﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ خواهیم ﺑﺎ دوستمان ﺣﺮف ﺑﺰﻧﯿﻢ ﻫﯿﭻ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﻧﺪارﯾﻢ!

صائم کتوم
نوشته‏ اند:
شقیق بلخی سه روز بی‏غذا ماند، پس از سه روز در حالی که از زیادی عبادت و گرسنگی، ضعف گرفته بود، دست به درگاه حق برداشت و عرضه داشت: «اطْعَمَنِی» خدایا! گرسنه‏ ام غذایم بده.
پس از فراغت از دعا شخصی را دید که به طرف او می‏ آید، به شقیق سلام کرد و گفت:
همراه من بیا، شقیق حرکت کرد و به خانه‏ ای رسید. در آن خانه ظروفی از طعام‏های رنگارنگ و کارگرانی مشغول پذیرایی را دید چون از غذا خوردن فارغ شد و قصد رفتن کرد صاحب خانه پرسید: کجا؟ گفت: مسجد، گفت: ممکن است نامت را بگویی؟ گفت: شقیق
ناگهان فریاد زد: این خانه خانه توست و اینان کارگران تو هستند، من خدمتکار و بنده پدرت بودم، از طرف پدرت تجارت رفتم، چون برگشتم مرده بود، تو را نمی‏یافتم تا آنچه هست به تو بدهم، اکنون که تو را یافتم مال خود و غلامانت را برگیر.
شقیق گفت: اگر اینان غلامان منند همه در راه خدا آزادند و اگر مال از من است، بردارید و بین خود تقسیم کنید تا هریک از نداری درآیید، من نیازی به آنچه در زندگی ام زیاد است ندارم، نیاز من به بی‏ نیاز است‏.




کتاب عرفان اسلامی، اثر استاد حسین انصاریان
صائم کتوم

ه گزارش شیعه آنلاین، اعضای یک گروه تحقیقاتی ژاپنی پس از اینکه دریافتند قرآن کریم ۱۴۲۸ سال قبل، نتیجه پژوهش آنها را بیان کرده، به دین مبین اسلام گرویدند.


داستان مسلمان شدن این گروه ‍ژاپنی، از جستجوى ماده «میثالویندز» که یک ماده پروتئینی است، آغاز شد. این ماده در مخ انسان و حیوانات به میزان بسیار کمی ترشح می شود و این ترشحات پر از گوگرد است که به راحتی می توان با روی، آهن و فسفر مخلوط گردد.

این ماده برای بدن انسان، ماده ای بسیار مهم به حساب می آید و موجب کاهش نسبی "کولسترول" در بدن انسان می شود و همچنین براى "تقویت قلب" و "تنظیم تنفّس" مفید است.

ترشح این ماده از مخ انسان بعد از سن ۱۵ سالگی تا سن ۳۵ سالگی افزایش می یابد و بعد از این سن تا ۶۰ سالگی ترشح آن کم می گردد. بنابراین، این ماده در انسان به راحتی قابل دستیابی نیست.

صائم کتوم
استادى از شاگردانش پرسید:
چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد می‌زنیم؟
شاگردان فکرى کردند و یکى از آن‌ها گفت: چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست می‌دهیم
استاد پرسید: این که آرامشمان را از دست می‌دهیم درست است امّا چرا با وجودى که طرف مقابل، کنارمان قرار دارد، داد می‌زنیم؟ آیا نمی‌توان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد می‌زنیم؟
شاگردان هر کدام جواب‌هایى دادند امّا پاسخ‌هاى هیچکدام استاد را راضى نکرد.

سرانجام او چنین توضیح داد:
هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلب‌هایشان از یکدیگر فاصله می‌گیرد. آن‌ها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند. هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آن‌ها باید صدایشان را بلندتر کنند.
سپس استاد پرسید:
هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى می‌افتد؟
آن‌ها سر هم داد نمی‌زنند بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت می‌کنند. چرا؟
چون قلب‌هایشان خیلى به هم نزدیک است. فاصله قلب‌هایشان بسیار کم است.
استاد ادامه داد:
هنگامى که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى می‌افتد؟ آن‌ها حتى حرف معمولى هم با هم نمی‌زنند و فقط در گوش هم نجوا می‌کنند و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر می‌شود.

سرانجام، حتى از نجوا کردن هم بی‌نیاز می‌شوند و فقط به یکدیگر نگاه می‌کنند. این هنگامى است که دیگر هیچ فاصله‌اى بین قلب‌هاى آن‌ها باقى نمانده باشد.




این همان عشق خدا به انسان و انسان به خداست است که خدا حرف نمی زند اما همیشه صدایش را در همه وجودت می توانی حس کنی. اینجا بین انسان و خدا هیچ فاصله ای نیست و می توانی در اوج همه شلوغی ها بدون اینکه لب به سخن باز کنی با او حرف بزنی.
صائم کتوم
بسم الله الرّحمن الرّحیم

استاد فلسفه با بسته سنگینی وارد کلاس درس فلسفه شد و بار سنگین خود را روبروی دانشجویان خود روی میز گذاشت.
وقتی کلاس شروع شد، بدون هیچ کلمه ای، یک شیشه بسیار بزرگ از داخل بسته برداشت و شروع به پر کردن آن با چند توپ گلف کرد.

سپس از شاگردان خود پرسید که، آیا این ظرف پر است؟ همه دانشجویان تأیید کردند.

سپس پروفسور ظرفی از سنگریزه برداشت و اونها رو به داخل شیشه ریخت و شیشه رو به آرامی تکان داد. سنگریزه ها در بین مناطق باز بین توپ های گلف قرار
گرفتند؛ سپس دوباره از دانشجویان پرسید که آیا ظرف پر است؟ و باز همگی موافقت کردند.

بعد دوباره پروفسور ظرفی از ماسه را برداشت و داخل شیشه ریخت و خوب البته ماسه ها همه جاهای خالی رو پر کردند. او یکبار دیگرپرسید که آیا ظرف پر است و دانشجویان یکصدا گفتند: "بله"

بعد پروفسور دو فنجان پر از قهوه از زیر میز برداشت و روی همه محتویات داخل شیشه خالی کرد. "در حقیقت دارم جاهای خالی بین ماسه ها رو پر می کنم!" همه دانشجویان خندیدند.

در حالی که صدای خنده فرو می نشست، پروفسور گفت: " حالا من می خوام که متوجه این مطلب بشین که این شیشه نمایی از زندگی شماست، توپهای گلف
مهمترین چیزها در زندگی شما هستند : خدایتان، خانواده تان، فرزندانتان، سلامتیتان ، دوستانتان و مهمترین علایقتان- چیزهایی که اگر همه چیزهای دیگر از بین بروند ولی اینها باقی بمانند، باز زندگیتان پای برجا خواهد بود.

اما سنگریزه ها سایر چیزهای قابل اهمیت هستند مثل تحصیلتان، کارتان، خانه تان و ماشینتان. ماسه ها هم سایر چیزها هستند- مسایل خیلی ساده."

پروفسور ادامه داد: "اگر اول ماسه ها رو در ظرف قرار بدید، دیگر جایی برای سنگریزه ها و توپهای گلف باقی نمی مونه، درست عین زندگیتان.
اگر شما همه ی زمان و انرژیتان را روی چیزهای ساده و پیش پا افتاده صرف کنین، دیگر جایی و زمانی برای مسایلی که برایتان اهمیت داره باقی نمی مونه. با فرزندانتان بازی کنین، زمانی رو برای چک آپ پزشکی بذارین. با دوستان و اطرافیانتان به بیرون بروید و با اونها خوش بگذرونین. همیشه زمان برای تمیز کردن خانه و تعمیر خرابیها هست. همیشه در دسترس باشین. .....

اول مواظب توپ های گلف باشین، چیزهایی که واقعاً برایتان اهمیت دارند، موارد دارای اهمیت رو مشخص کنین. بقیه چیزها همون ماسه ها هستند."

یکی از دانشجویان دستش رو بلند کرد و پرسید: پس دو فنجان قهوه چه معنی داشتند؟ پروفسور لبخند زد و گفت: " خوشحالم که پرسیدی.
این فقط برای این بود که به شما نشون بدم که مهم نیست که زندگیتان چقدر شلوغ و پر مشغله ست، "همیشه در زندگی شلوغ هم ، جائی برای صرف دو فنجان قهوه با یک عزیز هست
صائم کتوم
یکى از خطبا و وعّاظ مى نویسد:
چند سال قبل یک دوست جوان و مؤمن نزد من آمد و حاجت حل نشده اى را مطرح کرد.
او گفت: چندى قبل قصد ازدواج کردم، لیکن هر بار با مشکلات و سختی هایى مواجه شدم.
به او گفتم : چون شما نزد کسانى رفته اى که در شأن و مقامت نیستند.
گفت: چنین نیست، و اگر باور نمى کنید شما برایم پا پیش گذار و از یک خانواده در شأن و مقام من برایم خواستگارى کن.
نزد دوستم رفتم که مطمئن بودم به من پاسخ مثبت مى دهد، از او دخترش را براى این جوان مؤمن خواستم، در ابتدا موافقت کرد، و بعد از مدتى گفت : مى خواهم استخاره کنم، و متأسفانه پاسخ منفى داد.
این ماجرا مرا بسیار اندوهگین کرد و دوستم به من گفت : دیدى حق با من بود؟
به او گفتم : خودت را ناراحت نکن، براى برطرف شدن مشکلات بعد از اداى نماز صبح و تعقیبات آن زیارت عاشورا را با صد بار لعن و صد بار سلام بخوان .
شروع به خواندن زیارت کرد، در روز بیست و هفتم خوشحال نزد من آمد و گفت : نزد یکى از خانواده ها رفتم، و موافقت کردند. آنها و من در نهایت رضایت به سر مى بریم و امروز عصر مراسم خواستگارى برگزار مى شود، مى خواهم شما یکى از شاهدان آن باشید.
به او گفتم : پس سیزده روز باقى مانده را فراموش نکن، شما زندگى مشترک خود را به برکت زیارت عاشورا آغاز کردى، و در هر زمانى که با مشکلى در زندگى مواجه شدى براى برطرف شدن آن به زیارت عاشورا متوسل ش، انشاءاللّه حاجت تو بر آورده شود.

داستانهاى شگفت انگیز از زیارت عاشورا و تربت سید الشهدا علیه السلام
مؤلف: حیدر قنبرى
صائم کتوم
قدس آنلاین:واقعه محرم سال 61 و آنچه بر امام حسین علیه السلام و یاران با وفایش رفت واقعه ای سوزناک است که آسمانیان و زمینیان را تا قیامت در اندوه فروبرده است.

هریک از ائمه طاهرین توصیفی از این واقعه و شخصیت والای امام حسین علیه السلام ارایه کرده اند.

از آن جمله امام رضا علیه السلام می فرمایند:

...محرم ماهی بود که اهل جاهلیت در زمان گذشته ،ظلم و قتال را در این ماه حرام می دانستند برای حرمت این ماه ؛

پس این امت حرمت این ماه را نشناختند و حرمت پیغمبر خود را ندانستند

و در این ماه با ذریة پیغمبر خود قتال کردند و زنان ایشان را اسیر نمودند و اموالشان را به غارت بردند پس خدانیامرزد ایشان را هرگز

...اگر گریه می کنی برای چیزی پس گریه کن برای حسین بن علی علیهما السلام که او را مانند گوسفند ذبح کردندو او را با هیجده نفر از اهل بیت او شهید کردندکه هیچیک را در روی زمین شبیه و مانندی نبود

و به تحقیق گریستندبرای شهادت او آسمان های هفتگانه و زمین ها

و به تحقیق که چهار هزار ملک برای نصرت آن حضرت از آسمان فرود آمدند چون به زمین رسیدند آن حضرت شهید شده بود

پس ایشان پیوسته نزد قبر آن حضرت هستند ژولید مو گرد آلود تا وقتی که حضرت قائم آل محمد (ص)ظاهر شود ،پس از یاوران آن حضرت خواهند بود و در وقت جنگ شعار ایشان اینکلمه خواهد بود:

"یا لثارات الحسین علیه السلام"

منتهی الامال ج1 باب پنجم
صائم کتوم

ماه محرم از زبان امام رضا(ع)


ریان ابن شبیب روایت کرده که من روز اول محرم خدمت حضرت علی بن موسی الرضا(ع) رسیدم. حضرت فرمودند: ای پسر شبیب آیا امروز را روزه گرفته‌ای؟ عرض کردم نه یابن رسول الله! فرمودند: امروز روزی است که زکریا پروردگارش را خواند و گفت: پروردگارا فرزندی پاک به من مرحمت بفرما، همانا تو دعای بندگان را می شنوی. حق تعالی دعای او را مستجاب فرمود، درحالی که حضرت زکریا در محراب بود به ملائکه فرمود: او را ندا کرده گفتند خدا بشارت می‌دهد تو را به یحیی، پس هرکه امروز را روزه بدارد و سپس دعا کند دعای او مستجاب می‌گردد چنان که دعای زکریا(ع) مستجاب گردید.

محرم ماهی بود که حتی اعراب جاهلیت قتال در آن را حرام می دانستند

سپس حضرت رضا(ع) فرمودند: ای پسرشبیب! محرم ماهی بود که اهل جاهلیت در زمان گذشته ظلم و قتال را در این ماه حرام می‌دانستند برای احترام این ماه، نام این ماه محرم الحرام است. پس این امت حرمت این ماه را نشناختند، حرمت پیامبرخدا را ندانستند، در این ماه با ذریه پیامبر قتال کردند و زنان ایشان را اسیر نمودند و اموالشان را به غارت بردند پس خدا اینها را هرگز نیامرزد. سپس فرمود: ای پسرشبیب اگرگریه می کنی برای حسین بن علی بن ابی طالب(ع) گریه کن که او را مانند گوسفندی ذبح کردند و با هجده نفر از اهل بیتش شهید نمودند درحالی که هیچ یک ازآنها در روی زمین شبیه و مانندی نداشتند.
سپس حضرت فرمودند: به تحقیق گریستند برای شهادت حسین(ع) آسمان های هفتگانه و زمین ها. به تحقیق چهار هزار ملک برای نصرت و یاری حضرت حسین(ع) اجازه خواستند تا به زمین بیایند و آمدند اما آن هنگام که رسیدند امر شهادت تمام شده بود. این چهار هزار ملک مأموریت پیدا کردند در کنار قبر آن حضرت باشند، شب و روز پیوسته با موی ژولیده، گرد آلود و غبار گرفته مشغول عزاداری هستند تا ظهور حضرت مهدی«عج » و تا وقتی که حضرت ظهور کند. پس این چهار هزار ملک از یاوران حضرت مهدی(ع) هستند و شعارشان در هنگام نبرد «یا لثارات الحسین ع» است، یعنی ما خون خواهی از ابی عبدالله می‌کنیم.

اگر گریه می کنی بر حسین(ع) گریه کن که ...

صائم کتوم

مجلسى که بعد از شهادت امام حسین علیه السلام برپا شد:

مجلس اول ؛ مجلس رسول خدا صلى الله علیه وآله در مدینه است که آن حضرت به شیوه خاصى مرثیه خوان بودند و شنونده ام سلمه بود. این مطلب در روایتى از ابن عباس آمده است . ابن عباس گفته است : من در خانه ام در حال استراحت بودم که صداى ناله و فریاد بلندى را از خانه ام سلمه همسر پیامبر صلى الله علیه وآله شنیدم . خارج شدم و کسى مرا به خانه او راهنمایى کرد. مرد و زن اهل مدینه هم رو به سوى آن خانه آوردند. وقتى به آنجا رسیدم ، گفتم : با ام المؤ منین ! چه شده است ، چرا ناله و استغاثه مى کنى ؟ جواب مرا نداد. به طرف زنان بنى هاشم رفت و گفت : اى دختران عبدالمطلب ! جمع شوید به همراه من گریه کنید. به خدا سوگند سید و سرور شما و سید جوانان اهل بهشت کشته شد. به خدا سوگند سبط پیامبر خدا و ریحانه او، حسین علیه السلام کشته شد.
گفتم : یا ام المؤ منین ! از کجا دانستى ؟ گفت : همین الان پیامبر خدا صلى الله علیه وآله را در خواب دیدم و سر مبارکشان خاک آلود مى باشد. در این باره از او سؤ ال کردم . فرمود: فرزندم حسین و اهل بیت او امروز کشته شدند و من آنها را دفن کردم و همین الان از این کار فارغ شدم .
در روایت دیگرى آمده است که ام سلمه گفت : پیامبر خدا را دیدم که اثر خاک بر سر و محاسنش وجود داشت . پرسیدم ، چه شده است ؟ فرمود: مردم بر فرزندم هجوم بردند و او را کشتند. من خودم او را دیدم که کشته شد. ام سلمه گفت : بدنم به لرزه افتاد، برخاستم و به داخل آن خانه رفتم ، نمى توانستم فکر کنم . چشمم به تربت حسین علیه السلام افتاد که جبرئیل علیه السلام آن را از کربلا آورد و گفت :

صائم کتوم

در عصر شیخ مفید‌(ره)، یکی از علمای بزرگ اهل تسنّن، در بغداد مجلس درسی داشت، و به نام «قاضی عبدالجبّار» خوانده می‌شد، روزی قاضی عبدالجبّار در مجلس درس خود نشسته بود، شاگردانش از سنّی و شیعه حاضر بودند، در آن روز شیخ مفید‌(ره) نیز به آن مجلس وارد شد و دم در نشست، قاضی تا آن روز شیخ مفید را ندیده بود، ولی وصفش را شنیده بود.
پس از لحظه‌ای، شیخ مفید به قاضی رو کرد و گفت: «آیا اجازه می‌دهی، در حضور این دانشمندان، سؤالی از شما ‌کنم؟»
قاضی: بپرس
شیخ مفید: این حدیثی که شیعیان روایت می‌‌کنند که پیامبر‌ـ صلّی‌ اللّه علیه وآله ـ در صحرای غدیر، درباره علی‌ـ علیه السّلام ـ فرمود:
«مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ: هر کس که من مولای اویم، پس علی‌ مولای اوست»
آیا این حدیث صحیح است و یا این‌که شیعه آن را به دروغ ساخته است؟

صائم کتوم

شیطان کهنه کاری به نام «وسواس خناس» گفت: پیشنهاد من این است که فرزندان آدم را با وعده ها و آرزوهای طولانی آلوده کنیم.



از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمودند: وقتی این آیه «وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُواْ أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُواْ اللّهَ فَاسْتَغْفَرُواْ لِذُنُوبِهِمْ وَمَن یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللّهُ وَلَمْ یُصِرُّواْ عَلَى مَا فَعَلُواْ وَهُمْ
یَعْلَمُونَ» ( و آنان که چون کار زشتى کنند یا بر خود ستم روا دارند خدا را به یاد مى ‏آورند و براى گناهانشان آمرزش مى‏ خواهند و چه کسى جز خدا گناهان را مى ‏آمرزد و بر آنچه مرتکب شده‏اند با
آنکه می ‏دانند[که گناه است] پافشارى نمى ‏کنند.)، بر پیامبر (ص) نازل شد، ابلیس سخت ناراحت شد و بالای کوهی به نام ثور رفت وآژیر خطرش بلند شد و همه یارانش را به انجمن خود دعوت کرد،
همه بچه شیطان ها جمع شدند؛ ابلیس نزول آیات فوق را به اطلاع آنها رساند و اظهار نگرانی کرد و از آنها کمک خواست .

صائم کتوم

با آغاز سال تحصیلی دانشگاه‌ها و استقرار دانشجویان شهرستانی در خوابگاه‌ها بازار گفت‌و‌گو و جست‌وجو درباره حکم نماز و روزه دانشجویان داغ شده است.


با آغاز سال تحصیلی دانشگاه‌ها و استقرار دانشجویان شهرستانی در خوابگاه‌ها بازار گفت‌و‌گو و جست‌وجو درباره حکم نماز و روزه دانشجویان داغ شده است.
با توجه به اهمیت مسئله، اختلاف فتوای مراجع در خصوص آن و نیاز مبرم دانشجویان به آن، پس از جمع آوری پرسش‌های رایج در این باره طی تماس با دفاتر مراجع عظام، پاسخ سوالات را جویا شدیم.
سوال: حکم نماز و روزه دانشجوی مسافر، در سفر اول چگونه است؟

صائم کتوم

یکی از واجباتی که اسلام توجه خاصی به آن دارد وهیچ گونه سستی درمورد آن مورد قبول نیست مسئله نماز است.

یکی از واجباتی که اسلام توجه خاصی به آن دارد وهیچ گونه سستی درمورد آن مورد قبول نیست مسئله نماز است به طوری که گا هی تارک آن در ردیف کفار قرار می گیرد حضرت صادق علیه السلام در حدیثی می فرماید :
عن الإمامُ الصّادقُ علیه‏السلام لَمّا سُئلَ عن عِلَّةِ تَسمِیَةِ تارِکِ الصَّلاةِ کافِرا دونَ الزّانى: لأِنَّ الزانیَ وما أشبَهَهُ إنَّما یَعمَلُ ذلکَ لِمَکانِ الشَّهوَةِ لأ نّها تَغلِبُهُ ، وتارِکَ الصَّلاةِ لا یَترُکُها إلاّ استِخفافا بها .
امام صادق علیه‏السلام - در پاسخ به این پرسش که چرا بى ‏نماز ، کافر خوانده مى ‏شود اما زناکار ، نه- : چون کسى که زنا و امثال این کار را مى‏ کند بر اثر غلبه شهوت دست به این کارها مى ‏زند امّا بى ‏نماز ، نماز را ترک نمى‏ کند ، مگر از روى سبک شمردن و بى‏ اعتنایى بدان .
علل الشرائع : 339 / 1 منتخب میزان الحکمة : 328 از این روایت میزان توجه ونگاه دین به ارزش نماز استفاده می شود که کوچک ترین بی توجهی به نماز مورد قبول نیست البته هرگز اینگونه روایات دلیلی بر کا هش یا بی توجی دین به مسئله وگناه کبیره زنا نمی شود بلکه هردو این گناه ها در نزد خداوند مذموم ومورد عقاب هستند ولی گاهی برای نشان دادن شدت عذاب و قبح برخی ا عمال به معاصی دیگر در مقامقیاس توجه می شود.

صائم کتوم

پسر کوچکی بعد از بازگشت به نزد خانواده اش از آنها خواست که یک عالم
دین برای او حاضرکنند تا به 3سوالی که داشت جواب بدهد.

بالاخره یک عالم دین برای ایشان پیدا کردند و بین پسربچه و عالم صحبتهای زیر
رد و بدل شد؛

پسربچه: شما کی هستی؟ و آیا می توانی به سه
سوال بنده پاسخ دهی؟

معلم: من عبدالله، بنده ای از بندگان
خدا هستم و به سوالات شما جواب خواهم داد، به امید خدا.

پسربچه: آیا شما مطمئنی جواب خواهی داد؟ چون اکثر علما نتوانستند به سه سوال
من پاسخ بدهند!


معلم: تمام تلاشم را میکنم و با کمک خدا
جواب میدهم.

پسربچه: سه سوال دارم،
سؤال اول: آیا در حال حاضر خداوندی وجود دارد؟ اگر وجود دارد شکل و قیافه آن
را به من نشان بده؟

سؤال دوم: قضا و قدر
چیست؟

سؤال سوم: اگر شیطان از آتش خلقت شده است، پس برای چی
او در آخرت در آتش انداخته خواهد شد؟ چون بر ایشان تأثیری نخواهد
گذاشت!

صائم کتوم

شکی نیست که این نشئه، دار تزاحم و تمانع است و در مسیر زندگی انسان مشکلات و کم و کاستی‌ها و بیماری‌هایی ....به وجود می‌آید. آنچه دارای اهمیت است موضع‌گیری خاص انسان در قبال این نوع بلایا می‌باشد.

عکس العمل مثبت در مقابل این امور می‌تواند در قالب توکل، صبر، رضا، و تسلیم جلوه گر باشد و در هریک از این مقامات آرامش ویژه‌ای برای واجدین آن وجود دارد و چون در بین این مقامات معنوی، مقام تسلیم بالاترین مرحله است، آرامش کسی که در این مقام است از همه بالاتر است.

در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی[1]

حضرت علامه حسن زاده آملی در مورد فرق بین توکل و رضا و تسلیم می‌فرمایند: توکل عبارتست از اینکه قدرت انسان مستغرق و فانی در قدرت حق تعالی شود، همان‌طوریکه مقام رضا عبارتست از اینکه اراده انسان مستغرق و فانی در اراده حق تعالی شود. و مقام تسلیم عبارتست از اینکه علم انسان مستغرق و فانی در علم حق تعالی شود[2] در مقام توکل شخص برای خود اراده و قدرتی می‌بیند ،لکن اراده و قدرتش را تقویض به وکیل می‌نماید. اما در مقام رضا، شخص راضی برای خود اراده و قدرتی نمی‌بیند و آنچه از حق تعالی صادر می‌شود موجب خشنودی اوست و در مقابل تلخیها و سختیها که لازمه زندگی در این دار طبیعت است هرگز احساس نارضایتی ندارد و با خشنودی و رضایت کامل تحمل می‌کند و آرامش خاصی در قلب خود نسبت به این نوع رنجها دارد. و زبان حال و قالش این است‌:

صائم کتوم