انقلاب اسلامی، نه تنها پایانی بر 2500 سال سلطنت شاهنشاهی در ایران بود، بلکه آغازی نیز بر انقلابی بزرگ در فقه سیاسی شیعه به شمار میرفت.
امام خمینی(ره) به عنوان رهبر انقلاب در عین حال که جریانها و گروههای مختلف انقلابی را به سمت سرنگونی رژیم ستمشاهی هدایت می کرد، تئوری ای را جایگزین ساختار سیاسی سرنگون شده می کرد که با دیدگاهها و نظرات اسلاف خود تفاوتی فاحش داشت. فقهای قبل امام(ره) در ادوار مختلف تاریخ هر چند در برهه هایی علیه نظام حاکم ایستادند، ولی هیچگاه تشکیل حکومت اسلامی را تکلیف خود ندانستند.
اما امام در دیدگاهی متفاوت با دیگران، نه تنها تشکیل حکومت را از احکام اولیه اسلام میدانست، بلکه برای استقرار آن سالها اهتمام به خرج داد. اصلی ترین عنصر مورد توجه امام در نظام سیاسی مورد نظر خود نظریه ولایت فقیه بود. نظریه ای که دایره ولایت فقها را محدود به امور قضا،خمس و زکات نمیدانست و دایره امور حسبه را گسترده تعریف می کرد و معتقد بود که فقیه بر تشکیل حکومت نیز ولایت دارد. امام در حوزه علمیه نجف اشرف بحث ولایت فقیه را در تاریخ 1/11/1348ش تا 20/11/1348 ش در جلسات درسخارج فقه خود مطرح و در آنجا چنین فرمودند: «موضوع ولایت فقیه چیز تازهاى نیست که ما آورده باشیم، بلکه این مساله از اول مورد بحث بوده است،